29
زهرا عليها السلام :
1- گويند بدين جهت زهرا ناميده شد، كه او شكوفۀ [ درخت وجود مبارك] مصطفى بود و نيز گويند: بدان جهت او را زهرا ناميدند، كه سفيد و نورانى بود. از جعفر بن محمّد از پدرش نقل شده كه گفت:
«از اباعبداللّٰه عليه السلام پرسيدم كه چرا آن حضرت، زهرا ناميده شده؟ فرمود: زيرا هر گاه در محراب عبادت خود مىايستاد، نور وجودش به اهل آسمان پرتو مىافشاند، چنانكه نور ستاره به اهل زمين.»
2- آن حضرت، صديقه، مباركه، طاهره، زكيّه، راضيه و مرضيه لقب داده شده كه هر يك آيتى است از صدق، بركت، طهارت، رضا و اطمينان نفسِ او.
3- و بتول 1 نيز بدان جهت لقب داده شد كه صفاتش جداى از صفات ساير مردم بود و خداى متعال او را بر ساير زنان در حُسن و فضل و شرف امتياز داده بود، يا از آنرو كه از خلق بريد و به خدا پيوست.
در تاج العروس آمده است: فاطمه دختر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بتول ناميده شد؛ زيرا او از جهت منزلت در پيشگاه خداوند متعال، به مريم شباهت داشت.
ثعلب گويد: «به دليل برترى او بر ساير زنانِ اهل زمان خود و امتياز او بر زنان امّت از جهت دين، نَسَب و عفت، سرور زنان عالم است».
و نيز گفته شده: بتول بانويى است كه از دنيا بريده و به خدا پيوسته و از اين رو فاطمه را لقب بتول دادهاند، چنانكه در «تاج العروس» آمده است: مريم و فاطمه عليهما السلام را بتول گفتند كه بر زنان عصر خود در فضل و دين برترى داشتند و از دنيا بريده و به خدا پيوستند.
اُمّ ابيها (مادر پدرش):
لقب «اُمّ النبى \مادر پيامبر» يا امّ ابيها، به فاطمه عليها السلام اطلاق مىشود؛ با توجّه به اين معنى، نويسندگان هر يك بر حسب ذوق و قريحۀ خود، براى آن تفسيرى ذكر كردهاند كه