15
على: چرا هر سال عيد كه درآمدهايمان را حساب مىكرديم تا خمس آن را بدهيم نگفتى؟
نرگس: مگر زنان هم بايد خمس بدهند؟
على: بله، مگر نمىدانى كه انسان چه مرد و چه زن هر چه را از دسترنج خودش به دست آورد و از هزينههاى زندگى نظير خوراك، پوشاك سالانه و مسافرتهاى متعارف او زياد بيايد بايد خمسش را بدهد؟! شما اين ده سكه را از مخارج سالانهات زياد آوردهاى و چون سال خمسى ما اوّل عيد است بنابراين بايد خمس آنچه از سالهاى قبل پسانداز كردهاى بپردازى.
نرگس: عجب! پس با اين حساب و كتابى كه شما فرموديد بايد چيزى حدود دو تا سكه از سكههايم را بابت خمس بدهم؛ چقدر زياد!!
على: اين حرف را نزن؛ وقتى خدا به تو سلامتى داده، شغل خوب داده و توانستهاى با بدن سالم و فكر سالم كار كنى، و باز به تو اين اجازه را داده كه هر مقدارى كه مىخواهى در حد آبرو و شأنت مصرف كنى، براى منزلت وسايل ضرورى بخرى، هديه بدهى، مسافرت بروى، مهمانى كنى و... بعدش هم فرموده هر چه آخر سال زياد آوردى پنج قسم كن، چهار قسم آن مال خودت و فقط يك پنجم آن يعنى خمسش را بده، واقعاً زياد است؟!
حسن: بابا! خمس را به چه كسى مىدهند؟ او با اين پولها چكار مىكند؟
على: آفرين پسرم سؤال خوبى كردى. تا آن اندازهاى كه من اطلاع دارم خمس را بايد به امام زمان داد، اما چون ايشان در غيبت هستند ما