104ادب ورود به شهر حكم مىكند كه ساكت شوى. از اين به بعد نبايد لبّيك را تكرار كنى. بايد بينديشى، انديشه، فكر، كه ساعتى فكر، از روزى (و سالى و به روايتى از هفتاد سال) عبادت ارزشمندتر است. «اميرالمؤمنين مىفرمود: با تفكّر دل خود را بيدار ساز و در شب پهلو از بستر خواب به دور دار، و از خداى پروا كن.» 1 از امام صادق نقل است كه: «يك ساعت انديشيدن بهتر از يك شب عبادت است» و «بهترين عبادت همواره انديشيدن در بارۀ خدا و قدرت اوست.» 2 همين سكوت اجبارى، دلهره و اضطرابت را دو چندان مىكند. فكر و سنّت انسان بودن و مادّى بودن به ذهنت متبادر مىكند كه به خانۀ بزرگى مىروى، مرتب و مطابق ميل او باش. آيينهاى نيست كه خود را مرتّب كنى، نمىتوانى خود را خوشبو كنى، اجازه ندارى گلى بچينى و دستهگلى براى ميزبان ببرى، نمىتوانى خود را زينت كنى و خلاصه امكان يا اجازۀ «عمل» مطابق رسم دنيا و دنياگرايان را ندارى. امّا در عين حال، بايد فكر و روح و ذهن خود را مرتّب كنى، بايد ياوهها را دور بريزى، بايد خالص براى او باشى و خالص براى او عمل كنى. بايد كينهها و تفاخرها و منيّتها را دفن كنى. كاش در «حدّ حرم» حاجيان را از اتوبوسها پياده مىكردند، و آنان پياده به سمت خانۀ محبوب، به سمت مسجدالحرام و كعبۀ شريف راه مىسپردند.
وقت زيادى، فاصلۀ زيادى ندارى تا مسجدالحرام، تا كعبه، شايد