102شهويّه و فكريّه) سه حدّ تعادلِ آنها را، شجاعت و عفّت و حكمت مىنامد كه جامع آنها ظهور «عدالت» است، كه خود به عنوان مظهر تعادل و خروج از ظلم و تباهى مطرح است. «در صورتى كه قوّۀ عفّت و شجاعت و حكمت، هر سه در كسى جمع شود، ملكۀ چهارمى در او پيدا مىشود، كه خاصيّت و مزاجى دارد، غير خاصيّت آن سه قوّه، و آن مزاجى كه از تركيب سه قوّۀ عفّت و شجاعت و حكمت به دست مىآيد، عبارتست از عدالت. و عدالت آن است كه حقّ هر قوّهاى را به او بدهى، و هر قوّهاى را در جاى خودش مصرف كنى، كه دو طرف افراط و تفريط عدالت عبارت مىشود از ظلم و انظلام، ستمگرى و ستمكشى.» 1 و كنترل اين سهقوّه، جزئى از آداب حجّ و احرام است. 2 سه واژۀ «رَفَثْ»، «فُسُوق» و «جِدال» كه به لزوم ترك آنها اشاره شده به ترتيب مربوط به سه قوّۀ شهويّه، غضبيّه و فكريّه هستند.
4- همراهى با طبيعت: به دلايل عديدهاى از جمله آيه بودنِ طبيعت و ويژگىِ تذكّردهىِ آن، 3 همراهى و همگامى با طبيعت و احساس آن به همراه حفاظت از آن (كه در بحث امنيّت ذكر شد) موضوعى است كه مىتوان از برخى محرّمات حجّ استنتاج نمود. اهمّ اين محرّمات عبارتند از:
* در سايه نبودن به هنگام حركت در روز
* نپوشاندن سر