59دارد، در زيارت خانۀ خدا هم شاهد اين تحولات روحى زائران و حجاج و معتمرين هستيم.
اين «انقلاب» بايد خواستۀ يك زائر باشد.
همين نكته، در زيارتها هم مطرح است. به اين فقره توجه كنيد:
«خدايا، مرا از كسانى قرار بده كه از زيارت مرقد دوستان و اوليايت، رستگار و پيروز بر مىگردند و مستوجب بخشش گناهان و پوشاندن خطا مىشوند». 1
آنكه از زيارت بر مىگردد، بايد همراه با تحول و تغيير و توبه و انابت باشد، بايد فرقى كرده باشد، وگرنه از زيارت بهره نگرفته است، گر گدا كاهل بوَد، تقصير صاحبخانه چيست؟!
گنهكار، از محيط پاك زيارتگاه اثر مىپذيرد و در فضاى ديگرى قرار مىگيرد.
اين تحول، چه بسا از دور فراهم نگردد، بايد بيايد، رنج سفر ببيند، پاى به راه نهد، با شوق و درد، وادىها را بپيمايد، تا در كنار مرقد، «قرار» گيرد. آنگاه اين «حضور»، تأثير تربيتى دارد.
توبه و گناهزدايى
گاهى يك جرقۀ معنوى، سراپاى وجود را به آتش مىكشد و مشتعل مىسازد و گناهان را مىسوزاند.
بار معنوى زيارت هم تا حدى است كه گاهى يك انقلاب روحى، يك تحول حال، يك «توجه» در مزار معصوم، منشأ اثر در يك عمر است. لحظاتِ «شبقدر گونه»اى كه براى زائر، در كنار قبر اولياى پاك خدا حاصل مىشود، گاهى بركاتى دارد كه بيش از سالها مراقبت و مواظبت، بازدهى دارد.
چه توبههاى عظيم، چه تطهير قلبهاى جدى، چه تصميمهاى بزرگ، چه اصلاح درونهاى سرنوشتساز، كه از آثار «زيارت» است.