315آنچه بر مىآيد، وفادار بودن و استوار ماندن بر اين ميثاقهاى مؤكّد، نياز به توفيق و امدادى از سوى خداوند دارد و از اينرو - طبق زيارتنامۀ فوق - از خداوند خواسته شده است كه حيات ما را بر محور اين بيعت و عهد، و بر اساس وفاى به «شرايط» و «حدود» و «حقوق» و «احكام» آن قرار دهد.
اين بيعت، تنها يك تشريفات يا احترامگزارى ظاهرى نيست، بلكه رسالت سنگينى را به گردن مىنهد، كه حدّ و مرز و قلمرو آن، تا دامنۀ قيامت هم كشيده مىشود.
وقتى ائمۀ دين، امام جهاد و اسوۀ شهادتند، زيارتى هم كه پيمان با اين پيشوايان مجاهد و شهيد باشد، حضور در ميدان مبارزه و درگيرى و فداكارى را مىطلبد. و اين، جز در سايۀ اعلام آمادگى از سوى زائر، براى جانبازى در اين راه، ميسّر نيست. به همين جهت، عنصر «شهادت طلبى» را كه در پى همين نكات مطرح است، نبايد از نظر دور داشت.
7. زيارت و شهادتطلبى
پيروى امامان، «عمل» مىطلبد. «ادّعا» و «شعار»، بدون پشتوانهاى از تلاش و آمادگى و اقدام، خريدار ندارد. «زيارت»، مظهر عشق و علاقه است، و نشانِ پيوند و رابطه، و سمبل «بيعت» و رمز «ميثاق» و عنوانِ «عهد».
همچنان كه گذشت، امامان، در ايمان، جهاد و شهادت، ايثار و فداكارى الگوى مايند. زائر وقتى در ديدار مرقدشان، اظهار محبت و اعلام مودّت و بيعت و وفادارى و تبعيت و پيروى و همخطّى و همرأيى مىكند، يعنى حتى تا مرز شهادت هم با آنان است، ثابت و استوار، مؤمن و معتقد، صبور و شكيبا.
«زائر» چه كند؟ چگونه در مسير آنان قرار گيرد، هم در مكتب و جهاد، هم در مبارزه و شهادتطلبى؟...
اگر امروز، حسين(ع) نيست، «راه» او هست.
اگر زائر، در كربلاى سال 61هجرى نبوده است تا در دفاع از امامش جان ببازد،