316جبهههاى امروز نبرد و تقابل حق و باطل، كربلاى ماست. هر روز عاشورا و هرجا كربلايى است. شهادتطلبى زائر و حركت در «راه ائمه»، در حسرت نسبت به نبودن در كربلا اگر تجلى مىيابد، جبرانش با حضور در صحنههاى مقاومت و دفاع امروز از اسلام، ميسّر است.
در زيارتنامهها، زائر، حسرت مىخورد كه چرا در عاشورا نبود تا حسين را يارى كند و نسبت به ياران بزرگ و شهيد اباعبدالله الحسين، با هزار آرزو مىگويد:
«يالَيْتَنِى كُنْتُ مَعَكُم فَأفُوزَ مَعكُم». 1
اىكاش با شما بودم و همراه شما به فوز و كاميابى مىرسيدم.
زائر، خطاب به سيدالشهداء(ع) مىگويد:
«اِنْ كانَ لَم يُجِبْكَ بَدَنى عِنْدَ اسْتِغاثَتِكَ فَقَد اجابَكَ قَلْبِى وسَمْعِى وبَصَرِى وَرَأْيِى وَهَواىَ عَلَى التّسْلِيمِ لِخَلَفِ النبىِّ المُرْسَلِ...». 2
اگر آن هنگام كه استغاثه مىكردى - و هل من ناصر مىگفتى - بدن من نبود تا پاسخت دهد، اما دل و گوش و چشمم، فكر و خواسته و آرمانم، پاسخگوست، و تسليم و پيرو فرزند پيامبر!...
و نيز:
«قَلْبِى لَكُم مُسَلِّمٌ، وَرَأْيِى لَكُمْ مُتبِّعٌ، وَنُصْرَتِى لَكُم مُعَدَّةٌ... فَمَعَكُمْ، مَعَكُم، لامَعَ عَدُوِّكُم». 3
دلم تسليم شماست، رأى و فكرم پيرو شماست. نصرت و يارىام، آماده براى شما، با شمايم، با شمايم، نه با دشمنانتان.
اكنون كه ائمه حضور و حيات ندارند، تبعيت از آنان و يارى كردنشان، تلاش در مسير اهداف و تعاليم و راه آنان است.
فعاليت خالصانه در جهت اهداف و آرمانهاى آنان، وفا به پيمان با راه آنان است