288خودِ يك عمل، اعلام موضع است، گاهى نفس رفتن به جايى و شركت در جمعى و حضور در جلسهاى، گوياى مواضع انسان است، هرچند انسان، كلامى هم نگويد و اظهار نظرى هم نكند. گاهى هم سخنان و آراء، گوياى مواضع انسان است.
در «زيارت»، چهبسا رفتن به سر مزار شهيدان و زيارت قبور اولياى دين و امامان معصوم، خود، بيانگر مواضع است. خواندن زيارتنامهها (با محتواها و شعارهايى كه به آنها خواهيم پرداخت) نشانى ديگر بر آن است.
اعلام و بيان موضع، و نشان دادن آن در عمل، علاوه بر تأثيرى كه روى خود شخص دارد و او را نيرومندتر و دليرتر مىكند و به ايمانش به مواضع فكرى و عملى خود مىافزايد، به ديگران هم، خطّ و فكر و جهت مىدهد. چراغ راهنمايى است كه هنگام رسيدن به تقاطع راهها و چهارسوى انديشهها و گذرگاهها و معرض ديدها و قضاوتها، «خطّ» انسان را نشان مىدهد و ديگران را در مسير و جريان «حركت» و «جهت» خويش قرار مىدهد.
زائر، پويندهاى است كه در گذرگاه زمان و معبر تاريخ، با زيارتش، با حضورش و با زيارتنامه خواندنش نشان مىدهد كه در چه خطى است و به چه جريانِحقى وابسته است، و با چه كسانى و بر چه كسانى است، طرفدار چيست و مخالف كيست؟
متن زيارتنامهها، بهصورت مؤكّد و فراوان، شامل اين «اعلام مواضع» و تصريح به راه و خطّ و رهبرى و جناحى است كه زائر امام، در آن قرار دارد و در رابطه با همان «موضع» هم، به «زيارت» آمده است.
تصريح به قبول يك رهبرى، اعلام نفى رهبرىهاى ديگر است. خود را در خطّ رهبرى ائمه دانستن و معرفى كردن، پاسخِ «لا» به همۀ داعيهداران و عَلَم افرازان و طاغوتها و قدرتهاى ضدّخدايى و مخالف حق و قانونهاى متزلزل و سلطههاى ضدّبشرى و قانونگذارانِ يكسونگر كافر است.
به زيارتِ حجت خدا و امام معصوم و رهبران الهى رفتن، دربر دارندۀ همۀ اين اهداف و مواضع است. اين همان مسألۀ «تولّى» و «تبرّى» را مىرساند كه از شاخههاى اساسى دين و از نشانههاى بارزِ «ديندارى» است و ضرورت پايبندى به آنها، نه به