261مىگذشتند، عدهاى به ساختمان استاندارى هجوم آوردند، در حالى كه شعارشان چنين بود: «به خدا قسم، هرگز حسين(ع) را فراموش نخواهيم كرد» - «اَبَدْ وَاللهِ ما نَنْسى حُسيناً». اين، گوشه و تعريضى به مزدوران بعثى بود كه با ترفندهاى گوناگون مىخواستند مردم را از «كربلاى حسين» ممانعت كنند و شور حسينطلبى را از دلها بيرون كنند.
پيشبهسوى حرم حسينى
جمعيت زائر، با شور بيشترى راه كربلا را در پيش گرفت. درحالى كه رو به كربلا راه افتادند، چنين مىخواندند:
«اى حسين! اگر دستها و پاهاى ما را هم قطع كنند، باز هم بهسوى تو، شتابان و متشكل، خواهيم آمد». 1
بيرون از شهر، تعدادى ديگر به آنان پيوستند. امواج خروشان مردم، با شعارهاى اسلامى - حماسى، به «خانالربع» كه دهكيلومتر با نجف فاصله داشت رسيدند. زنان متعهد در اين حركت، نقش مهمى داشتند. گروه انبوهى از زنان، در مدخل شهر نجف، با سخنان و شعارهايى حماسى و انقلابى، از تظاهركنندگان استقبال مىكردند. شب شد. تصميم بر آن گرفتند كه آن شب را در آن محل بمانند، تا فردا، همزمان با طلوع مجدد خورشيد، راه كربلا را پيش گيرند. از نخستين ساعاتى كه به «خانالربع» رسيدند، زائران، در يك برنامۀ كاملاً مردمى، تدابيرى جهت حفظ امنيت مردم از هجوم نيروهاى بعثى بهكار گرفتند. عدهاى هم، مقدار زيادى سنگ، جمعآورى كردند كه اگر با هجوم نيروهاى محاصرهكنندۀ بعثى روبرو شدند، بتوانند به مقابله برخيزند. از طرف گردانندگان راهپيمايى، برنامهريزى دقيق، براى مقابله با هر حادثهاى شده بود. آنان، راههاى ورودى به منطقه را در كنترل خود داشتند و مزدوران بعث، از هرجا كه مىخواستند داخل افراد، نفوذ كنند و عناصر فعال را شناسايى و دستگير كنند، با