262سنگباران مجاهدان زائر كه در كمين بودند، مواجه مىشدند و ناچار، عقبنشينى مىكردند.
آن شب، سحر شد. در فجر صادق، نماز صبح را برپا داشتند و آمادۀ ادامۀ راه به سوى كربلا بودند. مردم خبر شدند كه تعدادى از اتومبيلهايى كه براى زائران، مواد غذايى مىآورد، از سوى مأموران توقيف شده و از رسيدن آنها به كاروانيان كربلا جلوگيرى كردهاند. مردم خشمگين، به طرف مأموران شتافتند و ماشينها را از محاصرۀ آنان آزاد ساخته و راهى بهسوى كاروانسرا گشودند. در اين برخورد كه ميان تظاهركنندگان و مأموران پيش آمد، مأمورين از وخيمتر شدن اوضاع، ترسيده و گريختند.
بار ديگر، حركت راهپيمايان شروع شد. راه اصلىِ «نجف - كربلا» در اختيار و سيطرۀ مردم بود و تظاهركنندگان اتومبيلهاى پليس را كنترل و تعقيب و گاهى توقيف مىكردند. مقامات امنيتى، براى اعزام افرادشان به منطقه، از اتوبوسهاى مسافربرى و وسايل نقليۀ عمومى استفاده مىكردند تا شناخته نشوند. ولى مردم، متوجه اين توطئه شدند و ماشينهاى عمومى را هم تفتيش و بازرسى مىكردند و اگر به مأمور بعثى بر مىخوردند او را تنبيه مىكردند. راهپيمايان زائر حسين(ع)، در هر اتوبوسى كه عكسهاى صدام و حسنالبكر را مشاهده مىكردند، تصاوير را پاره مىكردند و با خشم و نفرت، شعارهايى بر ضدّ حكومت و عليه نيروهاى ترسوى پليس، تكرار مىكردند و با بيان جرايم حكومت و افشاى ستمگرىهاى بعثىها براى مسافران، روشنگرى و تبليغ مواضع و اهداف خويش مىنمودند و شعار مىدادند كه:
«تاريخ نجف، نهضت حسينى را ثبت خواهد كرد.
پليس نجف، ترسو است، هيچ توطئهاى بر ضدّ حسين(ع) موفق نمىشود.
اى صدام، دستت شكسته باد، نه ارتش و نه مردم، هيچ كس تو را نمىخواهد!
اى اباالفضل! به نفع ما برخيز، كه «عفلق»، بر ضدّ ما توطئه كرده است...»
و از اينگونه شعارهاى ضدّدولتى بر زبانشان بود و فرياد مىكشيدند كه: اى