28مستفاد از اين دو حديث شريف آن است كه، باطن تارك حج در دنيا كور است و همين باطن در آخرت ظاهر مىشود. از اينرو وى به صورت نابينا محشور مىشود.
ج. در برخى احاديث، آيۀ مباركۀ فَفِرُّوا إِلَى اللّٰهِ 1بر حج تطبيق شده است. چنانكه امامباقر(ع) فرمود: مراد اين است كه حج به جا آوريد؛ «
حُجُّوا إلَى الله عزَّ وجلَّ ». 2
سيماى حج در روايات
حج، به سبب برخوردارى از سنن و اسرار فراوان از مهمترين مظاهر اسلام است. از اينرو احاديث فراوان دربارۀ اهميت، جايگاه، ابعاد گوناگون و اسرار تشريع آن از پيشوايان معصوم دين(عليهم السلام) وارد شده كه در اينجا برخى از آنها نقل مىشود:
1. رسول اكرم به شخص ثروتمندى كه موفق به حضور در مراسم حج نشده بود فرمود: به كوه ابوقبيس بنگر. اگر به اندازۀ اين كوه طلاى سرخ داشته باشى و آن را در راه خدا انفاق كنى هرگز به پاداش حجگزاران، دست نخواهى يافت؛ «
انْظُرْ إلى أبىقُبَيْس، فَلَوْ أَنَّ أباقُبَيْسِ لَك ذهبةٌ حمراءُ أَنفقتَهُ فى سبيلِ الله ما بَلَغْتَ به ما يَبلُغُ الحاجُّ ». سپس فرمود: حجگزار چون مقدمات سفر خود را آماده كند چيزى بر نمىدارد و چيزى نمىنهد مگر آنكه خداوند ده حسنه براى او ثبت و ده سيّئه از او محو مىكند و ده درجه او را بالا مىبرد. پس چون بر مركب خود سوار شود، مركبش گامى بر نمىدارد و گامى نمىنهد مگر آنكه خداوند باز براى او چنان مىكند. پس خود به گرد كعبه طواف مىكند از گناهان خود بيرون مىآيد و چون بين صفا و مروه سعى كند از گناهانش به در مىآيد و چون در عرفات توقّف كند از گناهانش خارج مىشود و چون در مشعرالحرام توقف كند از گناهانش برون مىآيد و چون رمى جمره كند از گناهانش خارج مىشود؛ «
إنّ الحاجَّ إذا أَخَدَ فى جِهازه لَمْ يَرفعْ شيئاً وَلَمْ يَضَعْهُ إلا كَتبَ اللهُ لَهُ عَشْرَ حسناتٍ ومُحِىَ عنه عشرُ سيئاتٍ ورُفع له عَشْرُ درجاتٍ فإذا رَكبَ بَعيرهَ لم يَرفعْ خفّاً وَلَمْ يَضَعْهُ إلا كَتَبَ اللهُ مثلَ ذلك فإذا طافَ بالبيْت خَرَجَ مِن