42در حالىكه مشغول جابهجايى وسايل بوديم، مسؤولينِ يكى دو كاروان، كه قرار بود در همين ساختمان اسكان داده شوند، آمدند و خود را معرفى كردند. از طريق همانها اطلاع يافتيم در اين محله كه ما مستقر هستيم، قرار است كاروانهاى زيادى اسكان داده شوند و تا دو سه روز ديگر بيشتر آنها مىرسند. و اين بدان معنى بود كه تا دو سه روز ديگر مراجعين زيادى به درمانگاه خواهيم داشت.
حوالى ظهر، براى صرف ناهار و استراحت، به بيمارستان برگشتيم. اكنون ديگر درمانگاه شماره 6 به درمانگاه شمارۀ 2 تغيير نام داده است. ساعت 4 بعد از ظهر بود كه به سمت شارع احُد حركت كرديم.
شارع احد در جانب شمالىِ مسجدالنَّبى صلى الله عليه و آله و در جهت كوه احد از كمربندى دور حرم جدا مىشد. كمربندى را دور زديم و وارد خيابان احُد شديم.
شمال شهر مدينه هم مانند شمال تهران تميزتر و پيشرفتهتر و ساختمانهايش شيكتر است. در اواسط شارع احد، در جانب غربىِ خيابان، در مقابل ساختمانى زيبا و خوش تركيب توقف كرديم. وارد ساختمان شديم. در طبقۀ دوم، دو واحد ساختمانى، در كنار هم به درمانگاه اختصاص داده شده است. مسؤولان كاروانها همان حوالى بودند. خود را معرفى كردند و اطلاعاتى در مورد تعداد احتمالى كاروانهاى اين حوالى و روزهاى ورودشان گرفتيم.