43اين درمانگاه نيز، كه درمانگاه سيار شماره 2 ناميده مىشد، امكاناتى شبيه درمانگاه سيار شمارۀ يك دارد، كه صبح تجهيز كرديم. بجز دارو و برخى اقلام از تجهيزات پزشكى، آمادۀ كار شد.
چند بيمار در شبنخست به درمانگاه مراجعه كردند كه معمولاً از افراد خدمه و مسؤولان كاروانها بودند. گرچه دارو و امكانات كافى هنوز فراهم نشده بود ولى در حد توان كارشان راه افتاد.
وسايل، هر كدام در جاى خود قرار گرفت و پارچهنوشتههايى كه براى راهنمايى مردم آماده شده بود، در جاهاى مناسب ،در خيابان و سر در ساختمان نصب شد. تقريباً مغرب شده بود و هوا رو به تاريكى مىرفت كه به سمت بيمارستان حركت كرديم. هنگام آمدن، دستۀ بهداشتى گروه را، كه وظيفۀ سركشى به كاروانهاى مختلف و ارائۀ پيامهاى بهداشتى و نظارت بر كاروانها را برعهده داشت، در مسير پياده كرده بوديم و قرار بود هنگام برگشتن سوارشان كنيم. ولى هر چه سر قرار منتظر شديم، اثرى از آنها نيافتيم. مدتى منتظر شديم و سپس به سمت بيمارستان ادامۀ حركت داديم. در بيمارستان فهرست وسايل مورد نياز اقلام دارويى و تجهيزات پزشكى را به دفتر رييس بيمارستان دادم و براى استراحت به سمت درمانگاه رفتم.
قرار بود كه شب در بيمارستان جلسۀ توجيهى برگزار شود تا افراد با ترتيب اعمال و مناسك حج و به موازات آن وظايفى كه در هر مرحله، به عهدۀ هيأت پزشكى است، آشنا شوند.