48هان اى كژروان كه بىخور و خواب به راه افتادهايد! هم مدعى هستيد و هو كذاب،عهد و ميثاق شما مقبول نيست؛چون غير ما شما را مشغول خود ساخت.چون از ميثاق بيرون جستيد و از بدعهدى به غير من غره شديد، اگر به خوارى خون شما نريزم،روى صلح و دوستى نخواهيد ديد.اكنون مىبينى كه همه را خون بريخت و عاشقان را به خاك و خون بنشاند.
ابراهيم از او پرسيد:تو بهر چه زنده ماندهاى؟
گفت:به من گفتند:تو«خامى»چون ناتمامى تيغ ما را نخواهى ديد؛ چون پخته گردى،آن گاه تو را به ايشان خواهيم رساند.اين را بگفت و جان بباخت. 1
روى بنما و مرا گو كه زجان دل برگير
گفت آن اللّٰه تو لبيك ماست
ذكر شيرين«لبيك لبيك»حاجيان،اسطورهاى است ماندنى در دلهاى مردان عشق.لذتى كه در هنگام گفتن«لبيك اللهم لبيك»براى شخص حاجى روى مىدهد،با هيچ لذت مادى نمىتوان آن را مقايسه نمود.براى تبيين معنا و مفهوم اين ذكر داستان زير را مىخوانيم:
مردى بود عابد هميشه با خداى خويش راز و نياز مىكرد و داد اللّٰه اللّٰه داشت.روزى شيطان بر او ظاهر شد ووى را وسوسه كرد و به او گفت:اى مرد! اين همه كه تو گفتى اللّٰه اللّٰه،سحرها از خواب خوش خويش گذشتى