72سالم بماند، تا سند ديگرى بر اسناد افتخارش بيفزايد، چنانكه قرآن در اينجا مىگويد:
«به آتش گفتيم اى آتش سرد و سالم بر ابراهيم عليه السلام باش »؛ قُلْنٰا يٰا نٰارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاٰماً عَلىٰ إِبْرٰاهِيمَ ، بدون شك فرمان خداوند در اينجا، فرمان تكوينى بود. همان فرمان كه درجهان هستىبه خورشيد وماه وزمين وآسمان وآب وآتش وگياهان وپرندگان مىدهد.
معروف چنين است كه آتش آنچنان سرد و ملايم شد كه دندان ابراهيم عليه السلام از شدت سرما به هم مىخورد و باز به گفته بعضى از مفسران، اگر تعبير به سلاماً نبود، آتش آنچنان سرد مىشد كه جان ابراهيم عليه السلام از سرما به خطر مىافتاد!
نيز در روايت معروفى مىخوانيم، آتش نمرودى تبديل به گلستان زيبايى شد.
حتى بعضى گفتهاند آن روز كه ابراهيم عليه السلام در آتش بود، آرامترين و بهترين و راحتترين روزهاى عمرش محسوب مىشد. 1
به هر حال در اينكه آتش چگونه ابراهيم عليه السلام را نسوزاند، در ميان مفسران گفتگو بسيار است ولى اجمال سخن اين است كه با توجه به بينش توحيدى، هيچ سببى بىفرمان خدا كارى از او ساخته نيست، يك روز به كارد در دست ابراهيم عليه السلام مىگويد نبر! و روز ديگر به آتش مىگويد مسوزان! و يك روز هم به آبى كه مايه حيات است فرمان مىدهد غرق كن فرعون و فرعونيان را.
در آخرين آيۀ مورد بحث به عنوان نتيجهگيرى كوتاه و فشرده مىفرمايد: «آنها تصميم گرفتند كه ابراهيم عليه السلام را با نقشۀ حساب شده و خطرناكى نابود كنند، ولى ما آنها را زيانكارترين مردم قرار داديم»؛ فَأَرٰادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْنٰاهُمُ الْأَسْفَلِينَ .
ناگفته پيدا است كه با سالم ماندن ابراهيم عليه السلام در ميان آتش، صحنه به كلى دگرگون شد، غريو شادى فرو نشست، دهانها از تعجب باز ماند، جمعى آشكار در گوشى با هم در بارۀ اين پديدۀ عجيب سخن مىگفتند، عظمت ابراهيم عليه السلام و خداى او ورد زبانها شد و موجوديت دستگاه نمرود به خطر افتاده ولى باز هم تعجب و لجاجت مانع از پذيرش حق به طور كامل شد، هر چند دلهاى بيدار بهره خود را از اين ماجرا بردند و بر ايمانشان نسبت به خداى ابراهيم عليه السلام افزوده شد، گرچه اين گروه در اقليت بودند.