73
نكتهها:
1 - سببسازى و سببسوزى
گاه مىشود انسان در عالم اسباب چنان غرق مىشود كه خيال مىكند اين آثار و خواص از آن خود اين موجودات است و از آن مبدأ بزرگى كه اين آثار مختلف را به اين موجودات بخشيده غافل مىشود، در اينجا خداوند براى بيدار ساختن بندگان دست به سبب سازى و سببسوزى مىزند.
موجوداتى كه ظاهراً كارى از آنها ساخته نيست، سرچشمۀ آثار عظيمى مىشوند.
به عنكبوت فرمان مىدهد چند تار سست و ضعيف بر در غار ثور تنيده و با همين چند تار كسانىراكه درتعقيبپيامبر اسلام صلى الله عليه و آله همهجا مىگشتند واگر اورا مىيافتندنابود مىكردند، مايوس مىسازد و با همين وسيلۀ كوچك مسير تاريخ جهان را دگرگون مىكند.
گاه اسبابى را كه در عالم ماده ضرب المثل هستند (آتش در سوزندگى و كارد در برندگى) را از كار مىاندازد، تا معلوم شود اينها هم از خود چيزى ندارند كه اگر رب جليل نهيشان كند، از كار مىافتند. حتى اگر ابراهيم خليل عليه السلام فرمان دهد.
توجه به اين واقعيتها كه نمونههاى فراوان آن را كم و بيش در زندگى ديدهايم، روح توحيد و توكل را در بندگى مؤمن آنچنان زنده و بيدار مىكند كه به او نمىانديشند و از غير او يارىنمىطلبند، خاموشكردن آتش مشكلات را تنها از او مىخواهند و نابودى كيد دشمنان را از درگاه او مىطلبند، جز او نمىبينند و از غير او چيزى تمنا نمىكنند.
2 - نوجوان قهرمان
در بعضى از كتب تفسير آمده است ابراهيم عليه السلام به هنگامى كه در آتش افكنده شد، شانزده سال بيشتر نداشت 1 و بعضى ديگر سن او را در آن هنگام 26 سال ذكر كردهاند. 2
به هر حال او در سنين جوانى بوده است و با آنكه ظاهراً يار و ياورى نداشت، با طاغوت بزرگ زمان خود كه حامى طاغوتهاى ديگر بود پنجه در افكند و يك تنه به