84ابو محمّد بن عبداللّه بن محمد اليمانى آمده كه در كتب رجال نه ستايشى از او رسيده نه نكوهشى، نيز نام حسين بن ابى خطاب ديده مىشود كه وضعى نامعلوم دارد و موثّق شمرده نشده است، و ديگرى طاووس است كه او نيز موثّق دانسته نشده است. بر اين اساس روايت مذكور از نظر سند بى اعتبار است و نمىتوان بدان استدلال كرد.
روايت ديگر نويسنده نيز چنين است. او اين آيات شريفه را: «وَ مَنْ كٰانَ فِي هٰذِهِ أَعْمىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمىٰ وَ أَضَلُّ سَبِيلاً» 1و «وَ لاٰ يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ » 2 در حق عبّاس مىداند (ص 52 و 53).
در سند اين روايت نام جعفر بن معروف ديده مىشود كه موثّق دانسته نشده است.
روايت سوم نويسنده نيز چنين است. در اين روايت آمده است كه اميرالمؤمنين عليه السلام به عبداللّه بن عبّاس و برادرش عبيداللّه چنين نفرين فرستاده: «خدايا دو پسر فلانى - يعنى عبدالله و عبيداللّه - را لعنت كن و پرده بر ديدگان آن دو كش، چنانكه دل آن دو «الاجلين فى رقبتى» كور شده است و كورىِ ديدۀ آن دو دليل كورىِ دلشان گردان» (ص 52).
در زنجيرۀ راويان اين حديث نام محمّد بن سنان ديده مىشود كه بنا به مشهور، ضعيف است و نجاشى در كتاب خود، جلد 2، صفحۀ 208 و ابن غضائرى، در صفحۀ 92 و جز آن دو، او را