265شيعيان نمىآورَد تا ننگى بر ايشان باشد، بهويژه آنكه شيعيان او را تخطئه و رد كردهاند و ما پيشتر پاسخ اين مقوله را دادهايم.
ميرزا حسين نورى قدس سره تلاشهاى شايسته و آثار بنامى در يارى اسلام و دفاع از آن دارد و لغزش او در اين كتاب ما را بر آن نمىدارد همۀ تلاشهاى او را ناديده بگيريم، زيرا هر عالمى را لغزشى است.
اين در حالى است كه وى نگفته است: «قرآنى كه در ميان ما وجود دارد تحريف شده و افزايش و تغيير بدان راه يافته»، بلكه گفته: «برخى از واژهها يا آياتى كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده از قرآنِ موجود در ميان ما ساقط شده است»، و از همين رو مىگويد: منظور من از تحريف، تغيير و تبديل نيست، بلكه تنها كاهش آياتى است كه فرود آمده و نزد اهلش محفوظ است، همانگونه كه مقصود من از «كتاب» قرآن موجود ميان دفّتين نيست، زيرا آن به سان روزگار عثمان در ميان دفّتين موجود است و نه كاهش و نه افزايشى بدان راه نيافته است، بلكه منظور، كتاب الهى فرو فرستاده شده است» (الذريعة إلى تصانيف الشيعه ، ج 16، ص 231).
پوشيده نمانَد كه اين سخن همان مذهب گروهى از صحابه و مذهب اهل سنّت است، چنانكه احاديث و سخنان علماى ايشان بر آن دلالت دارد.
مسلم و جز او از عايشه روايت كردهاند كه گفته است: «از آياتى كه در قرآن نازل شده يكى: «عَشر رضعات معلومات يُحرِّمن» بود كه با «خمس معلومات» نسخ شد و در اين هنگام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رحلت كرد و اين آيات در قرآن خوانده مىشد» (صحيح مسلم ، ج 2، ص 1075؛