238سنّيان رنگ خون گرفت و در دجله، جويهايى از خون روان شد تا جايى كه رنگ به قرمزى گراييد و بار ديگر از فراوانى كتابهايى كه بدان انداخته شد كبود گشت و اينها همه به سبب دو وزير قصير [ به همين شكل آمده است ] طوسى و محمد بن علقمى صورت پذيرفت، زيرا اين دو وزيران عبّاسى بودند و هر دو شيعى...
پاسخ وى آن است كه سزاوار بود نويسنده منابع اين داستان را كه بدان اعتماد كرده مىآورْد و اسناد صحيح آن را ثبت مىكرد تا اتّهام ابن علقمى وزير و نصيرالدين طوسى در واداشتن هولاكوخان به حمله به بغداد صَحّت مىيافت، امّا جار و جنجالى كه دشمنان اسلام به راه مىاندازند و بدون تحقيق و اثبات، آنها را حقيقت به شمار مىآورند، در مقام بحث علمى پذيرفتنى نيست.
معروف است كه در پايان حكومت عبّاسى تركها، مماليك، زنان و ديگران بر آن چيره بودند و خليفۀ عبّاسى تنها نامى بوده است بدون توانِ حلّ و فصل قضايا، و خليفه صرفاً سرگرم عيش و عشرت و باده گسارى و گردن فرازى و ديگر تباهيهاى آشكارى بود كه در پس فروپاشى حكومت عباسى، عامل حقيقى به شمار مىآيد، نه صرفاً نامهنگاريهايى كه ابن علقمى - كه آنها او را رافضى خواندهاند - بدان پرداخت و گناهان خلفاى عباسى را به گردن او و گناهان او را به گردن شيعيان انداختند.
ذهبى يادآور مىشود كه مؤيد الدين بن علقمى مىخواسته با شمشير تاتارها از سُنّيان و شيعيان و يهوديان و مسيحيان انتقام كشد.
ذهبى مىگويد: «ابوبكر بن مستعصم و دويدار صغير دست سُنّيان را