234ابوبكر بن ابى شيبه به سند خود از عايشه آورده است كه وى كنيزكى را مىآراسته و او را مىگردانده و مىگفته: شايد كه به وسيله او جوانان قريش را شكار كنيم (المصنّف ، ج 4، ص 49).
و اخبارى از اين دست كه بازگفت آن نيكو نيست.
نويسنده مىپرسد: اگر خلفاى سه گانه چنين ويژگيهايى داشتهاند چرا اميرالمؤمنين عليه السلام با آنها بيعت كرده است؟ و چرا در مدّت خلافت آنهابا ايشان رايزنى مىكرد؟ آيا از آنها مىترسيد؟ پناه بر خدا.
پاسخ وى آن است كه از اميرالمؤمنين عليه السلام ثابت نشده است كه با طيب خاطر و از سرِ اختيار و اعتقاد با اين گروه بيعت كرده باشد، حتّى در صحيح بخارى و مسلم آمده است كه اميرالمؤمنين عليه السلام شش ماه از بيعت با ابوبكر سر باز مىزد، و در حديثى طولانى عايشه مىگويد:
فاطمه عليها السلام ، دختر پيامبر صلى الله عليه و آله ، كس نزد ابوبكر فرستاد و ارث خود از رسول خدا را خواهان شد كه خداى در مدينه و فدك، فىءِ پيامبر گردانده بود، و نيز آنچه از خمس خيبر باقى مانده بود.
تا آنجا كه مىگويد: «ابوبكر از دادن چيزى از اينها به فاطمه خوددارى كرد. فاطمه از ابوبكر رنجيد و از او كناره گرفت و تا دمِ مرگ ديگر با او سخن نگفت. فاطمه عليها السلام پس از پيامبر صلى الله عليه و آله تنها شش ماه زيست و چون رحلت كرد همسرش على عليه السلام او را شبانه به خاك سپرد و ابوبكر را از اين امر مطلع نساخت و على عليه السلام بر پيكر ايشان نماز گزارْد. تا فاطمه در قيد حيات بود، مردم توجهى به على داشتند و پس از رحلت ايشان، على مردم را ديد كه تغيير كردند و نسبت به وى بىتوجه شدند؛