235از اين رو على درصدد سازش و بيعت با ابوبكر برآمد در حالى كه در طول آن چند ماه با او بيعت نكرده بود» (صحيح بخارى ، ج 3، ص1286؛ صحيح مسلم ، ج 3، ص 1380).
اينك ما از نويسنده و ديگران مىپرسيم: چرا اميرالمؤمنين عليه السلام در طول اين مدّت از بيعت با ابوبكر سرباز مىزد؟
اگر او را شايستۀ خلافت مىديد و با او بيعت نمىكرد كه شقّ عصاى مسلمانان كرده و از وظيفهاى از وظايف مهم دينى شانه خالى كرده است، يا در همۀ اين مدّت او را شايستۀ خلافت نمىديد و بعد اين شايستگى، پس از شش ماه، بر او اثبات شد؟
اگر بپذيريم كه امام عليه السلام با اين گروه بيعت كرده شايد كه از بهر وحدت كلمه و زدودن دشمنى و از هراس آن بوده كه مباد نو مسلمانان به كفر بازگردند و نفاق بار ديگر سر بر دارد، پس بيعت با اين هدف بر شايستگى آنها به خلافت و استحقاقشان به فرمانروايى دلالت ندارد، بلكه هدف از آن، دفع افسد به فاسد بوده است.
نويسنده مىگويد: كلينى آورده است كه: «همۀ مردم زنازاده هستند، يا گفته: بدكاره هستند مگر شيعيان ما» (روضه، ج 8، ص 135).
پاسخ وى آن است كه اين حديث سندى ضعيف دارد، زيرا در اين سند نام على بن عبّاس ديده مىشود كه همان خراذينى يا جراذينى است كه تضعيف شده است 1. نيز نام حسن بن عبدالرحمان ديده مىشود