233
(فتح البارى ، ج 6، ص 283).
از همين رو خداوند سبحان مىفرمايد كه زن نوح و زن لوط هر دو به شوهرشان خيانت كردند: «ضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كٰانَتٰا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبٰادِنٰا صٰالِحَيْنِ فَخٰانَتٰاهُمٰا فَلَمْ يُغْنِيٰا عَنْهُمٰا مِنَ اللّٰهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلاَ النّٰارَ مَعَ الدّٰاخِلِينَ » 1.
بى هيچ گمانى مقصود از خيانت در اينجا ارتكاب فحشا نيست، زيرا زنان پيامبران، حتّى كسانى از ايشان كه اهل دوزخ باشند، از اين گناه بركنارند.
بگذريم كه اين خبر، خيانت را به عايشه نسبت نداده است و آن پول را گرد آمده از خيانت دانسته است، در حالى كه خائن، جز كسى است كه در اين روايت آمده است. چه بسا خيانت در مال - اگر خبر را درست هم بدانيم - از غير عايشه سر زده باشد.
و باز شگفتى از نويسندهاى كه مىكوشد شيعه را با خبرى چنين ضعيف مخدوش كند كه مفهوم آن را نفهميده است و از ديدن بسيارى احاديث آشكار ديگر غفلت مىورزد؛ احاديث خجالتآورى كه اهل سنّت در منابع موثّق خود آوردهاند و همه را صحيح دانستهاند. در همين روايات به عايشه امورى زشت همچون زنا نسبت داده شده كه جزئيات آن را نيز در حديث معروف افك آوردهاند.