1714 - بايد خمس را به شش بخش تقسيم كرد. سه بخش از آن براى امام است كه دفن مىشود يا به يك امانتدار سپرده مىشود و سه بخش ديگر ميان يتيمان آل محمّد و درماندگان و در راه ماندگان ايشان تقسيم مىشود، زيرا تنها آنها مستحق آن هستند و در دسترس مىباشند و بر اين اساس بايد بدان عمل كرد.
نويسنده از اين اقوال چهارگانه نتيجه مىگيرد كه، اگر چه در جزئيات ميان آنها اختلاف وجود دارد، ولى هر چهار سخن در اين نكته مشتركاند كه خمس به سادات و مجتهدان داده نمى شود.
پاسخ به نويسنده اين است كه هزينه كردن نيم خمس براى يتيمان آل محمّد و مستمندان آنها و در راه ماندگانشان، همان هزينه كردن بر سادات است، زيرا سادات همان منتسبان به پيامبر صلى الله عليه و آله هستند و همان كسانى كه بخشى از خمس بديشان تعلّق مىگيرد، و اين را پيشتر گفتيم.
آيا نويسنده در جستجوى تصريحى بيش از اين است؟
عذر نويسنده كه خود را به دروغ و به باطل سيّد مىپندارد، اين است كه او معناى صحيح اين واژه را نمىداند و او - چنانكه پيشتر گفتيم - گمان مىكند مقصود شيعيان از سيّد «عالم دينى» است و به همين سبب او را مىبينيم كه علما را سيد مىنامد و نزد او هر عالمى سيّد است و اين در همۀ سخنان او كه گفته يا خواهد گفت آشكار است، ولى سخن او در اينجا بر مفهومى چنين تصريح دارد. آيا خردپذير است كسى گمان كند به پيامبر صلى الله عليه و آله منتسب است و بر خود نام «سيّد حسين موسوى» نهد و همزمان مفهوم واژۀ «سيّد» را نداند و آگاهى نداشته باشد كه سادات منتسبان به پيامبر صلى الله عليه و آله هستند؟