136بيهقى در سنن خود به نقل از محمد بن على آورده كه گفته است:
«نزد محمد بن كعب قرظى بودم. مردى نزد او آمد و گفت: چه مىگويى پيرامون مردى كه با زنش از عقب نزديكى مىكند؟ او گفت: اين پيرى است از قبيلۀ قريش، از او پرسش كن. مقصود او عبداللّه بن على بن سائب بود. عبداللّه گفت: اگر چه حلال است، ولى كارى پليد شمرده مىشود» (الدرّ المنثور ، ج 1، ص 635 - 638).
اينك مىگويم: سيوطى و جز او احاديث بسيارى مىآورند كه بر جواز نزديكى زن از عقب دلالت دارد و همۀ اين احاديث از برخى صحابه و تابعين و پيشوايان مذاهب ايشان نقل شده است و آنچه ما نياورديم بيش از آن مقدارى است كه نقل كرديم.
نويسنده پنداشته است كه اين گونه اخبار با نصّ قرآن ناهمسويى دارد، زيرا خداوند مىفرمايد: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّسٰاءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لاٰ تَقْرَبُوهُنَّ حَتّٰى يَطْهُرْنَ » 1، در حالى كه اگر نزديكى از عقب زنان مباح بود خداوند تنها به دورى از فرج امر مىفرمود و مىگفت: «فاعتزلوا فروجَ النساء فى المحيض»، ولى از آنجا كه نزديكى از عقب نيز حرام است خداوند به دورى گزيدن از فروج و ادبار به هنگام حيض زنان امر كرد و فرمود: «وَ لاٰ تَقْرَبُوهُنَّ ».
پاسخ به نويسنده اين است كه براساس اين استدلال، بهرهگيرى از