133خواهران و دختران فتوا ندادهاند و اگر نويسنده فتوايى را از خُرد و كلان ديده بود آن را در بوق و كُرنا مىنهاد و در همين كتاب - كه با دروغهاى بسيار سياهش كرده - نصّ آن را يادآور مىشد.
دروغ رسواى او اين پندارِ وى است كه ناموس سپارى در ميان همۀ ايرانيان انتشار دارد و همين يكى از عواملى است كه به شكست حكومت كنونى ايران منجر شد. من نمىدانم ميان ناموس سپارى و شكست حكومت چه پيوندى است؟
آيا نويسنده گمان مىكند ناموس سپارى در سياست داخلى يا خارجى حكومت ايران تأثيرى منفى داشته است؟!
چنين انديشۀ مسخرهاى گواه سطحى نگرىِ نويسنده و ساده لوحى اوست و نمونهاى آشكار است در دست اندازى اين نويسنده به سخنان باطل و دروغ بستن با همۀ توان، اگر چه هيچ كس سخن او را تأييد نكند.
نويسنده مىنويسد: كار در همين جا به پايان نمىرسد، بلكه آنها لواطه[به همين شكل آمده است] با زنان را نيز روا مىدانند و رواياتى را مىآورند كه به ائمّه عليهم السلام نسبت مىدهند. شيخ طوسى به نقل از عبداللّه بن ابى يعفور [چنين آمده است]آورده كه مىگويد: «از امام صادق عليه السلام دربارۀ مردى پرسش كردم كه از عقب با زنش نزديكى مىكرد. فرمود: اگر زن راضى باشد اشكالى ندارد. عرض كردم: پس چگونه است كه خداوند فرموده است:
«از آن جايى نزديكى كنيد كه خداى فرمان داده». امام عليه السلام فرمود: اين