122سالها و نهضت ابوالسرايا در سال 199ه .ق، بوده است. بنابراين كسى كه در زمان حيات پدر، در سال 183ه .ق، وفات يافته است، چگونه توانسته در سال 199 تا 203ه .ق، با ابوالسرايا يا با خواهر و برادرش، همراهى كند. در نتيجه، مىتوان دريافت كه شخصيت قاسم بن عباس بن موسى(ع)، با قاسم بن موسى(ع)، براى برخى از مؤلفان كتابهاى تراجم، خلط شده است.
علماى انساب، قاسم را از فرزندان بلاعقب امام موسى كاظم(ع)، ذكر نمودهاند. حتى در هيچ منبعى، او را صاحب فرزند دختر نيز ندانستهاند و مىنويسند كه او، به حسب ظاهر، به انتخاب همسر، موفق نشده است. 1
اما مؤلف «شجره طوبى» كه ماجراى متوارى شدن قاسم به حله را با جزئيات بيشترى نقل كرده، مىنويسد كه او صاحب فرزند دخترى بوده است و مىافزايد:
هارونالرشيد، زندگى را بر فرزندان پيغمبر(ص) تنگ كرده بود. پس از شهادت حضرت امام موسى كاظم(ع)، بسيارى از فرزندان آن حضرت، متوارى شدند كه از جمله آنها، حضرت قاسم بوده است. او از مدينه، به طرف شرق فرارى شد؛ تا كمكم به عراق رسيد. روزى، كنار فرات نشسته بود. ديد دو دختربچه با يكديگر بازى مىكنند. ولى [آن دو] براى اثبات مقصود خويش، به حق امير صاحب بيعت، قسم مىخورند. قاسم، خوشحال شد. از آنها پرسيد: «منظورتان از اين امير كه قسم مىخوريد، كيست؟» گفتند: ابوالحسن، پدر حسن و حسين(ع) قاسم خوشحال شد كه بحمدالله در محل دوستان آل محمد(ص) رسيده است.
حضرت قاسم خواست كه آنها، وى را به رئيس قبيله، راهنمايى كنند. معلوم شد كه رئيس قبيله، پدر يكى از آن دو دختر است. رئيس قبيله، او را به خانه خود برد و از او، پذيرايى درخور توجهى كرد. پس از پايان دوران مهمانى كه سه روز است، قاسم فرمود: «دوران مهمانى من تمام شد. بعد از اين، هرچه بخورم، صدقه است و