14أصل من الشرع يدلّ عليه فليس ببدعة شرعاً و ان كان بدعة لغة. 1
بدعت چيز جديدى را گويند كه اصلى در دين وجود نداشته باشد تا بر آن دلالت كند. آنچه اصلى در دين براى دلالت بر آن وجود دارد، بدعت نيست؛ هرچند در لغت آن را بدعت گويند.
پس اگر كسى آنچه را دين حلال مىداند، حرام داند يا چيزى را كه دين واجب دانسته است مباح بشمارد، در دين بدعت گذارده است. بدينترتيب، هرگونه نوآورى را نمىتوان در اصطلاح بدعت دانست؛ زيرا نوآورى سهگونه است:
الف) نوآورىهاى عرفى
نوآورىهاى عرفى، از قبيل اكتشافات و اختراعات علمى دانشمندان در زمانهاى مختلف است كه اين نوع بدعت و نوآورى از تعريف اصطلاحى بدعت بيرون است و به مسئله بدعتگذارى در دين ارتباط ندارد.
ب) نوآورىهاى عرفى مرتبط به امور دينى
معمارى اسلامى در ساختن مساجد و حسينيهها و ديگر مكانهاى مذهبى، استفاده از بلندگو براى پخش اذان و نمونههايى از اين دست جزو نوآورىهاى عرفى مرتبط به امور دينى هستند. اين نوآورىها، هرچند با امور دينى ارتباط دارند، بدعتگذارى در دين به معناى اصطلاحى آن به شمار نمىآيند. 2
نكتهاى كه نبايد از آن غافل ماند اين است كه خوب يا بد بودن