40مانند محمل يا شبه آن بخورد، سپس در داخل محل رمى بيفتد، كافى است؛ زيرا افتادن در محل رمى، با فعل او و به وسيله او بوده است.
اين تعبير نشان مىدهد كه محل رمى، كمى گود بوده و اگر سنگ نزديك آن مىافتاده و غلط مىخورده و در آن محل مىافتاده، كفايت مىكرده است. اين دليل بر آن است كه ستونى در آنجا به عنوان «مرمى» (محل رمى) وجود نداشته است.
3. در كتاب فقه الرضا چنين آمده است:
فَإِنْ رَمَيْتَ وَ وَقَعَتْ فِي مَحْمِلٍ وَانْحَدَرَتْ مِنْهُ إلى الْأَرْضِ أَجْزَأَ عَنْكَ. وفي ذيله عن بعض النسخ: «وَ إِنْ أَصَابَ إِنْسَاناً ثَمَّ أَوْ جَمَلاً ثُمَّ وَقَعَتْ على الْأَرْضِ أَجْزَأَهُ». 1
اگر رمى كردى و سنگ تو در محمل افتاد و از آنجا روى زمين (جمرات) قرار گرفت، كافى است و در ذيل آن، از بعضى نسخ چنين نقل شده: «اگر سنگ به انسانى كه در آنجاست اصابت كند يا به شترى، سپس بر زمين (جمرات) بيفتد، كافى است».
فقهالرضا خواه مجموعهاى از روايات باشد يا يك كتاب فقهى متعلق به بعضى از قدما، عبارت بالا شاهد زنده مدعاى ماست كه جمرات ستون نبوده است، بلكه آن قسمت خاص از زمين بوده است. (البته قرائن بسيارى در فقهالرضا ديده مىشود كه نشان مىدهد فقهالرضا يك كتاب فقهى و مربوط به بعضى از بزرگان قدماى ماست).
4. مرحوم علامه در «تذكره» مىفرمايد:
ولو رمي بحصاة فوقعت على الأرض ثمّ مرّت على سَنَنها، أو أصابت شيئاً صلباً كالمحمل و شبهه ثمّ وقعت في المرمي بعد ذلك أجزأه، لأنّ وقوعها في المرمي بفعله و رميه... و أمّا لو وقعت الحصاة على ثوب إنسان فنفضها فوقعت في المرمي فإنّه لايجزئه. 2
اگر سنگ را پرتاب كرد و بر زمين افتاد و غلتيد يا اصابت به چيز محكمى، مانند محمل و شبه آن كرد، سپس در محل رمى افتاد، كافى است؛ چون افتادن در محل رمى، با فعل و رمى او بوده است، و اما اگر سنگ بر لباس انسانى بيفتد و او لباسش را تكان بدهد و سنگ در محل رمى بيفتد، كافى نيست. (چون به فعل ديگرى بوده است).