46«مَن بَلَغ»، مىنويسد: «از اين روايات، فقط ترتب ثواب بر عمل استفاده مىشود؛ البته در صورتى كه مشروعيت آن عمل، ثابت شده باشد و نصى بر آن دلالت كند». 1
اما درباره اين قسمت از سخن ايشان، مىتوان گفت كه حكم به ترتب ثواب بر عملى، مساوى با رجحان يا استحباب آن عمل است؛ زيرا ثواب، فقط براى واجب يا مستحب مىباشد. از طرفى نيز چون اخبار «مَن بلغ»، فقط متضمن ثواباند و در صورت ترك، دلالتى بر عقاب ندارند، شامل حكم وجوبى نمىشوند. بنابراين اگر ثواب را قبول كنيم و از طرفى، عقاب بر ترك هم بيان نشده باشد، استحباب باقى مىماند.
مرحوم حكيم و مرحوم شاهرودى نيز به صراحت، اين قاعده را نپذيرفتهاند. 2 مرحوم خوانسارى نيز به دو علت، اثبات استحباب با روايات ضعيف را نمىپذيرد:
1. با عدم حجيت دليل، مىتوان گفت بلوغ مستفاد از اخبار «من بلغ»، حاصل نشده است؛
2. با فرض صدق بلوغ، استحباب ثابت نمىشود. 3
البته قسمت اخير فرمايش ايشان، با فرض صدق بلوغ و تعلق ثواب، با بيانى كه ذيل فرمايش صاحب حدائق آورديم، قابل خدشه است.