43كنيه پدر بر فرزند، مىنويسد: «الامير ابوالفتوح ذوالمجدين امير الامرا بمكة شكر ابوعبدالله محمدبن ابي البركات حسن». 1 مادرش، دختر علىبن احمد حسينى زاهد بود 2 و ابوعبدالله شكر، سيدى بلندمرتبه، زيباچهره و داراى فضايل اخلاقى و شجاعت بود. امارتش 23 سال طول كشيد. بين او و پسرعموهايش از سادات بنىالحسين(ع)، جنگهاى زيادى روى داد كه داستان آنها مشهور و اشعارشان در كتابها نقل شده است. 3 ابنعنبه نوشته است:
اسب اصيلى نزد يكى از عربها بود و خبر آن به گوش سيد شكر رسيد. صاحبش قسم خورده بود كه به هزار دينار طلاى قرمز، صدهزار درهم، بيست اسب، بيست غلام و بيست هزار لباس بفروشد. سيد نيز همه آنها را فراهم كرد و با يك غلام برايش فرستاد. 4
وى سرانجام در رمضان 435 يا 453ه.ق وفات يافت و از او يك دختر به نام تاجالملك باقى ماند كه مادرش دختر صيرفى بود. 5 از اشعار اوست:
قَوِّض خيامك عن ارضٍ تُضام بها
خيمههايت را از سرزمين برچين كه در آنجا ظلم و ستم مىشود.
و از خوارى و پستى كنارهگيرى كن؛ زيرا امرى نكوهيده برشمرده مىشود و همگان از آن دورى مىكنند.
اگر ديدى كه در سرزمينهايى كمى و كاستى وجود دارد، از آنجا