42رمله بفرستد تا با آن دينار ضرب كند. 1
چون خبر به خليفه فاطمى در مصر رسيد، مغربى از ترس گريخت و ابوالفتوح نيز تمام كارها را به گردن او انداخت و از خليفه عذر خواست و همچنان حاكم مكه ماند تا اينكه سرانجام در سال 430ه.ق وفات يافت. 2 با اين حال، سيد ابوالفتوح در آخر عمرش از اطاعت خليفه فاطمى سر باز زد و از مقتدر عباسى دعوت كرد و خطبه به نام او خواند. 3
هنگامى كه سيد ابوالفتوح وفات يافت، جمعى از شعراى زمانش در عزايش شعر سرودهاند كه از آن ميان سيد على حسنى است كه مطلع شعرش چنين است:
يا جادكي الوابل من حضرة
اي فنا داريت رحب الذراع 4
پس از وفات ابوالفتوح حسن، فرزند بافضيلت و دانشمندش ابوعبدالله محمد، معروف به شكر، امير مكه شد. ابوالحسن عمرى نسابه از او با عنوان «الشريف الاجل امير مكه ابوعبدالله محمد المعروف بشكر تاج المعالى» ياد مىكند. 5
امام فخر رازى نيز از ابوعبدالله شكر با عنوان «امير امراء مكه» ياد مىكند و فرزند پسرى براى او قائل نيست. 6 ابوطالب مروزى ضمن تكرار