39شرعى ندارند. سخنان پيشرو نمونهاى از اين نوع است:
- هركس صاحب بدعتى (مخالفان وهابيت) را دوست بدارد، خداوند نور اسلام را از قلب او خارج مىكند. اين سخن، شبيه ادعاى علم غيب است. 1
- با يهود و نصرانى غذا بخور، ولى با مبتدع (مخالف بربهارى) غذا نخور.
- هركس از صاحب بدعت دورى كند، خداوند قلب او را از ايمان بهرهمند مىسازد.
ز) تحريم جدل: از آنجا كه مناظره و بحثهاى عقلى در محافل معتزليان رايج بود و آنان بر اين امر مسلط بودند و حنبليان چنين مهارتى نداشتند، حكم به تحريم آن نمودند. در واقع اين حكم، واكنشى به مهارت معتزله بود؛ وگرنه استفاده از جدل براى رسيدن به حقيقت، اشكالى ندارد. خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاد مگر اينكه با قومش به مجادله پرداخت؛ همانند آنچه بين ابراهيم و نمرود، موسى و فرعون و پيامبر اسلام(ص) و قريش رخ داد. پس حنابله و وهابيان، بدون هيچگونه استناد شرعى، به تحريم مناظره و جدل رأى دادند. 2
ح) تبرى از دوستان و تولى با دشمنان: از ويژگىهاى حنبليان سلفى اين است كه در رابطه با يهوديان و مسيحيان، به سهولت برخورد مىكنند و همراهى و همكارى با آنان را ترجيح مىدهند؛