268سپس ابن كثير با اعتراف به كثرت طرق اين حديث، درباره آن مىنويسد: «در مجموع بايد گفت كه دل من، درباره صحت اين حديث ترديد دارد؛ هرچند طرق آن بسيار است». 1
چنانكه مشاهده مىشود، ايشان در سند اين حديث خدشه نمىكند، بلكه دليل ابن كثير بر ضعف اين حديث، آن است كه دلش او را يارى نمىدهد تا اين حديث را بپذيرد؛ هرچند طرق آن نيز بسيار است! گفتنى است، البانى نيز از همين روش شهود قلبى، براى تضعيف اين حديث استفاده كرده و نوشته است: «وبالجملة ففي القلب من صحة هذا الحديث نظر وان كثرت طرقه. والله اعلم». 2
بهراستى، آيا مىتوان اينگونه مناقشات را در احاديث، علمى دانست؟ يا همانطور كه دل ابوجهل به وى كمك نكرد تا قرآن و اسلام را بپذيرد، قلب ابن تيميه، ابن كثير، ذهبى و البانى نيز به آنان كمك نمىكند تا حديثى را در فضيلت على(ع) بپذيرند؟! اما سخن حق آن است كه خداوند درباه ايشان مىفرمايد: (أُولٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللّٰهُ عَلىٰ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْوٰاءَهُمْ ) (محمد: 16).
نقل فضايل على(ع)، دليل تضعيف راوى
- ذهبى در ترجمه تضعيف «احمدبنالازهر نيسابورى» مىنويسد: «درباره وى، سخنى گفته نشده است؛ مگر بهسبب روايتى كه وى از عبدالرزاق از معمر در فضايل على نقل كرده است كه قلب، به بطلان آن شهادت مىدهد». 3
همانگونه كه ملاحظه مىشود، ذهبى نمىتواند هيچگونه ايرادى در احمد نيشابورى