246داشتند، بسيار كوشيدند تا بتوانند آثار ايشان را از بين ببرند و بدينوسيله، از انتشار روايات آنان جلوگيرى كنند. اينگونه رفتار، بىشك موجب ازبينرفتن بخش عظيمى از سنت نبوى مىگرديد. ضمن آنكه با چنين تهمتهايى، زمينه انزواى راويان و محدثان مشهور فراهم مىشد.
در اينجا ابتدا تأثيرات اين قاعده را بر بخشى از روايات مناقب، و سپس بر خود راويان بررسى مىكنيم:
گفتار اول: تضعيف روايات مناقب
در جوامع روايى اهل سنت، بسيارى از روايات مناقب و فضايل، با وجود تصريح به وثاقت راويان، تنها بهدليل تشيع راوى تضعيف شده است. واكنش ابن تيميه، البانى، ذهبى و همفكران ايشان به روايات مناقب، بهطور محسوس در كتابهاى روايى ديده مىشود.
در اين گفتار، ابتدا به چند مورد از رواياتى كه با استفاده از اين قاعده، به ساختگىبودن آنها حكم شده است، اشاره مىكنيم و سپس به بررسى برخى از شخصيتهاى معروفى مىپردازيم كه بهاتهام تشيع، خانهنشين شده و مورد اعراض اهل حديث قرار گرفتهاند.
1. حاكم نيشابورى به سند خويش از عبادبنيعقوب رواجنى، نقل كرده است كه وى مىگويد:
حدّثنا محمد بن اسماعيل بن رجاء الزبيدي عن ابيإسحاق الشيباني عن جُميع بن عُمير قال: دخلتُ مع امّي على عائشة فَسَمِعْتُها من وراء الحجاب وهي تسألها عن عليٍّ فقالتْ: «تسألينني عن رجلٍ والله ما اعلمُ رجلاً كان احبّ إلى رسول الله(ص) من عليّ ولا في الارض امرأةً كانت احبَّ إلى رسول الله(ص) من امرأتِه. 1
گفتنى است، حاكم با اذعان به صحت سند اين حديث، مىنويسد: «هذا حديث