26از مسجد الحرامند و تنها در ماههاى حج صحيح است و با انجام دادن عمره تمتع، وجوب عمره مفرده، ساقط مىگردد». 1 همچنين در «مختصرالنافع» آورده است: «عمره [مفرده] واجب، بر هر مكلفى در طول عمر، يك بار واجب است با تحقق شرايط معتبر در حج ..». 2
جمع بندى
از بررسى سخنان فقها، چند مطلب به دست مىآيد كه عبارتند از:
الف) پيش از سيدمرتضى علمالهدى، واجب بودن و نبودن عمره مفرده، در كلمات فقها مطرح نبوده و از اين رو درباره آن، اظهار نظرى نشده است.
ب) اگرچه فقها كلمه عمره را مطلق آورده و به مفرده مقيد نكردهاند، ليكن بىشك مقصود از عمره مطلق، عمره مفرده است؛ زيرا حكم عمره تمتع تابع حكم حج تمتع، است و حكم مستقلى ندارد؛ براى نمونه، محقق حلى در مختصرالنافع مىگويد عمره واجب است. ليكن احكام عمره مفرده را بيان مىكند و از اين گذشته، با تتبع در روايات، بعيد نيست ادعا شود كه عمره مطلق در روايات نيز به معناى عمره مفرده است. 3 بنابراين مقصود فقها از وجوب عمره، بىشك عمره مفرده است. دستكم قدر متيقّنِ آن عمره مفرده است. از اينرو هرجا بر عنوان عمره حكمى بار شود، قدر متيقّن آن، عمره مفرده است.
ج) برخى از فقها بر وجوب عمره تصريح كردهاند و برخى از فقها، مانند شيخ طوسى و محقق حلى، در شرايع فرمودهاند: «عمره تمتع، مجزى از وجوب عمره مفرده است». از اين عبارت استفاده مىشود كه عمره مفرده، بر همه، حتى كسانى كه دور از مكهاند، واجب است. ليكن عمره تمتع، مجزى از آن است. در غير اين صورت اجزاى عمره تمتع كه وظيفه اشخاص دور از مكه است، معنا نخواهد داشت. بنابراين، فقها يا با تصريح يا به كنايه، وجوب عمره مفرده را بيان كردهاند و برخى نيز مسئله را در كتابهايشان عنوان نكردهاند.