25ديگريم. (البته نه فتوا، چه آنكه مقام فتوا به مراتب بالاتر از شأن راقم اين سطور است). و اينك بحث را در شش بخش پىمىگيريم:
1. پيشينه بحث
بىشك بررسى تاريخى هر بحث علمى، نقش بسزايى در روشن شدن آن بحث دارد؛ بهويژه مطالب فقهى كه دانش نقلى و تتبعى به شمار مىآيد و سرچشمه زلال آن، فرمايشات ائمه(عليهم السلام) است. از اين رو آگاهى از ديدگاههاى فقيهان نزديك به روزگار آنان، بسيار مؤثّر است.
شايد بتوان گفت كه در فقه اماميه، اول فقيهى كه بحث وجوب عمره مفرده را طرح كرد، مرحوم سيدمرتضى علمالهدى (م 436ه .ق) است. او در كتاب «جملالعلم» مىنويسد: «حج در تمام مدتِ عمر، يك بار واجب است. همچنين عمره مفرده بر هر انسانى يك مرتبه واجب است». 1 همچنين در كتاب «المسائل الناصريه» نيز آورده است: «عمره مفرده همانند حج، به هنگام استطاعت واجب است». 2
شيخ طوسى (م 460ه .ق) در كتاب «نهايه» مىنويسد: «شخصى كه حج تمتع انجام مىدهد، وجوب عمره مفرده از او ساقط مىگردد؛ زيرا عمره تمتع، جانشين عمره مبتوله (مفرده) است». 3
قاضى ابن براج (م 481 ه .ق) چنين نوشته است: «عمره، همانند حج، واجب است... و اين، دو قسم است: عمره تمتع و عمره مفرده». 4
ابن حمزه (م 580 ه .ق): «عمره مفرده يا مستحب است يا واجب و واجب آن، يا به نذر يا به عهد يا بعد از حج قِران يا بعد از حج افراد است». 5
ابن ادريس (م 598 ه .ق) مىنويسد: «عمره مفرده، همانند حج واجب است. از اين رو ترك آن جايز نيست. اگر كسى عمره تمتع انجام دهد، وجوب عمره مفرده از او ساقط مىگردد». 6
محقق حلى (م 676 ه .ق) مىنويسد: «عمره تمتع بر كسانى واجب است كه خارج