64مىفرمايد: ( وَ جٰاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعىٰ قٰالَ يٰا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ) ؛ «و مردى [با ايمان] از دورترين نقطه شهر با شتاب فرا رسيد، گفت: اى قوم من! از فرستادگان [خدا] پيروى كنيد».
سه پيامبر الهى به شهرى آباد فرستاده شده بودند؛ با وجود اين، قرآن آن را روستا ناميد، چراكه اهل آن كافر بودند. خلاف اين مطلب در مورد مكانى است كه مؤمن آل يس، حبيب نجار از آنجا آمده بود، و اين به خاطر ايمان اهل آنجا بود. تمدن در قرآن كريم به معناى ايمانى است كه مايه كمال و پيشرفت بشريت باشد و كفر، مايه تخلف و نابودى براى آنهاست. مانند لفظ بىسوادى و دانش و دانشآموزى در قرآن كريم كه به مردم مكه عنوان بىسواد اطلاق مىشد، زيرا پيش از آن پيامبرى ميان آنها مبعوث نشده و كتابى نيز بر آنها نازل نشده بود. آنان اهل كتاب نبودند، يعنى اهل علم نبودند. شبيه اين مطلب، در كلام خداوند در آيه 64 سوره عنكبوت آمده است: (وَ إِنَّ الدّٰارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوٰانُ) ؛ «فقط سراى آخرت، سراى زندگى واقعى است».
اين آيه شريف بر اين مسئله دلالت دارد كه سراى آخرت، سرايى پر از نشاط و نيرو و نسيم زندگىبخش است. گويا سراى دنياست كه زندگى در آن به مرگ نزديكتر از حيات است و سراى آخرت به زندگى نزديكتر است تا مرگ. خداوند در آيه 17 سوره اعلى مىفرمايد: (وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقىٰ) ؛ «در حالى كه آخرت بهتر و پايدارتر است».
پيامبر خدا(ص) فرمود: «مردم بسان خفتگاناند؛ زمانى كه مرگ آنها را فراگيرد، بيدار مىشوند». منظور سخن خداوند و كلام رسولش اين است كه حواس پنجگانه انسان، در آخرت به مراتب قوىتر از سراى دنياست.
كلام خداوند در آيه 22 سوره ق نيز اشاره به اين مطلب دارد: (فَكَشَفْنٰا عَنْكَ غِطٰاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ) ؛ «ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت تيزبين است».
اين آيه اشاره مىكند كه بينايى در سراى دنيا با پردهاى پوشيده شده است. شبيه اين مطلب روايتى است از حضرت سيدالشهداء(ع) كه فرمود: «بهدرستى كه شيرينى و تلخى