29در اصطلاح و عرف اسلامى، معناى «حج»، قصد زيارت خانه خدا و انجام مناسك حج، در ايّام معين مىباشد؛ چنانكه راغب اصفهانى در اينباره مىنويسد:
اصلُ الحَجِّ، القَصدُ لِلزّيارَةِ، خُصَّ في تَعارُفِ الشَّرعِ بِقَصدِ بيتالله تَعالى اقامَةً لِلنُّسُكِ. 1
اصل حج، به معناى قصد زيارت است. ولى در عرفِ شرع، به قصد خانه خدا، جهت برگزارى مناسك حج، اختصاص يافته است.
ابن ادريس حلى(رحمه الله) در «سرائر» و شيخ طوسى(رحمه الله) در «مبسوط» در تعريف حج مىگويند:
الْحَجُّ فِي اللُّغَةِ هُوَ القَصْدُ وَ فِي الشَّريعَةِ كَذَلِكَ إلَّا أَنَّهُ اخْتُصَّ بِقَصْدِ البَيْتِ الْحَرَامِ لِأدَاءِ مَنَاسِكَ مَخْصُوصَةٍ عِنْدَهُ مُتَعَلِّقَةٍ بِزَمَانٍ مَخْصُوصٍ. 2
حج، در زبان عربى، به معناى قصد است و در شريعت نيز به همان معناست و به قصد خانه خدا به منظور اداى مناسك مخصوص، در زمان معلوم، اختصاصدارد.
خلاصه آنكه «حج» در لغتِ عرب، براى مطلقِ «قصد» وضع شده است و خداوند متعال به واسطه رسول اكرم(ص) و قرآن مجيد، «حج» و «قصد بيتالله الحرام» را، به كيفيت مخصوصى، از بندگانش خواسته است؛ چنانكه مىفرمايد: وَ لِلّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ؛ «و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه [او] كنند؛ آنها كه توانايى رفتن به سوى آن را دارند». (آل عمران: 97)
به عبارت ديگر، آنچه مطلوب بارى تعالى است، با همان معناى الفاظِ وضعشده در زبان عربى، نازل و ابلاغ گرديده است و معناى لغوى با معناى شرعى تغايرى ندارد؛ چرا كه لفظ «حج» در شريعت، در همان معناى موضوع له، يعنى «قصد پىدرپى و مكرّر و زياد»، البته نسبت به مطلوبى و با افعال و زمانى خاص، بهكار رفته است و بيان