30مطلوب و توضيح مرام خاص، معناى جداگانهاى نيست تا از معناى وضعشده اصلى منقول باشد. بلكه معنايى خاص و مقيد، و از مصاديق مطلق است و بديهى است كه «اطلاق»، قيد نيست تا جزء «موضوعله» لفظ باشد. 1
بنابراين واژه «حج»، در اصطلاح شرع، همان معنا و مفهوم لغوى آن، البته نسبت به مطلوبى خاص، است؛ يعنى «حج» به قصد زيارت خانه خدا به طريق مخصوصى كه شرع آن را بيان كرده، اختصاص يافته است.
گفتار پنجم: مفهوم امارت حج
امارت از ماده (أ م ر) به معناى سرپرستى و كارگزارى است 2 و در صورت تركيب با واژه حج، به منصبى اطلاق مىشود كه رياست، پيشوايى و سرپرستى حاجيان را در طول مسير و نيز در موسم حج، در مكه، بر عهده دارد و عهدهدار اين منصب را «اميرالحاج» مىگويند. 3
در منابع، افزون بر اين اصطلاح، عناوين ديگرى مانند «إمامةالحاج»، 4 «ولايةالحج» 5 و «ولايةالموسم» 6 نيز براى اين منصب به كار رفته است. در شمارى از منابع، از منصبى به نام «أميرالموسم» ياد شده كه تابع اميرالحاج بوده و در حل مشكلات حاجيان به اميرالحاج كمك مىكرده است. 7