25ثانياً: شيخين وصيت كردند كه آنان را در كنار قبر پيامبر(ص) به خاك بسپارند. حتى عمر بن خطاب پيامى به عايشه فرستاد و از او اجازه گرفت كه در كنار قبر پيامبر به خاك سپرده شود. ابن اثير داستان را چنين بيان مىكند:
عُمَر فرزند خود را به خانۀ عايشه فرستاد و او را در حال گريه كردن ديد. گفت: پدرم سلام مىرساند و از تو اجازه مىخواهد كه در كنار دو يار خود، دفن شود. عايشه گفت: من آنجا را براى خود نگه داشته بودم. اكنون او را بر خود مقدم مىدارم. 1
از اينكه او علت دفن خود را بودن در كنار دو يار خويش بر مىشمارد، جز اين نيست كه مىخواهد از وجود آن دو تبرك بجويد.
ثالثاً: در گذشته يادآور شديم كه از احمد بن حنبل دربارۀ بوسيدن قبر پيامبر سؤال كردند، او گفت: اشكالى ندارد، آيا سنگ و گل قبر موجود در زمان احمد (نيمۀ قرن سوم) همان سنگ و گل دوران نخست بوده است؟
رابعاً: يادآور شديم كه عبدالله بن عمر و همچنين فرزند او در نقاطى كه پيامبر نماز خوانده بود، نماز مىگزاردند؛ آيا باد و طوفان هيچ نوع دگرگونى در آن خاك ايجاد نكرده بود؟
2. تبرك نوعى بدعت است
مىگويند: تبرك نوعى عبادت است، و عبادات، توقيفى است. و هيچكس نمىتواند از خود، عبادتى را اختراع كند و آنگاه به آن تبرك جويد. ابن تيميه مىگويد: «استلام دو ركنى كه در طرف حجرالاسود قرار