62پيامبر خدا(ص) و در راستاى اجابت امر پروردگار آمدهام. دلم مىخواهد فرياد لبيك خالصانهام را به نداى ابراهيم(ع)، از پس دورههاى طولانى و فشرده تاريخ به گوش او برسانم و همراه او به عنوان شاهد و شفيعى امين، دور خانه حق بگردم.
وقتى با فشار جمعيت، از كنار «مقام» كنده مىشوم، با فاصله زياد از حجر پرمهر مادر اسماعيل(ع) به جلو رانده مىشوم و اين زمان، ناودان طلا چون مجراى بارش نعمت و رحمت الهى، با تصويرى زيبا در منظر چشمانم مىنشيند.
از برابر ناودان طلا كه مىگذرم، نسيمى خنك چهرهام را مىنوازد و همچنان كه به ركن يمانى نزديك مىشوم، شورى شيرين سراپاى وجودم را فرا مىگيرد. اگرچه حضور جمعيت فشرده، حتى ديدن ركن را هم برايم غيرممكن مىكند، اما نام زيباى آنكه مسمّاى بهترين و عالىترين اسماء الهى است، انگار روى همان لوح سبز رنگى كه بعد از تولدش از آسمان نازل شد، نقش بسته و بالاى ركن نصب شده است. وقتى در طواف، جام توحيد را جرعهجرعه در كام جانم مىنشانم، نام زيباى «على(ع)»، شيرينى شربت توحيد را در ذائقه جانم تكميل مىكند.
بدون شك آن روز كه ركن شكافت و كعبه، مادر امامت را در آغوش كشيد، اراده الهى بر آن قرار گرفته بود كه ركن الله اكبر بر امامت على(ع) استوار شود و تا انتهاى آينده، همه آنها كه رو به سوى كعبه، چهره بر آستان معبود مىسايند، جلوههاى عظمت و تعالى پروردگار را در پرچم