28كه پرتاب سنگريزههايى با تعداد مشخص به سوى مكانهاى معينى در روزهاى مخصوصى است. 1 هرچند جمره به معناى سنگريزه نيز آمده و عبارت رمى جمرات را مىتوان با توجه به معناى لغوى، صرف پرتاب سنگريزه ترجمه كرد، اما قراين لفظى فراوانى كه در تعبير «رمى جمره» در موارد متعدد در روايات 2 آمده، به معناى پرتاب به سوى جمرات خاص و نه پرتاب سنگريزه و جمرات است؛ مثلاً تعبير «ارمها لوجهها».
2. هدى يا قربانى
هدى در لغت، حيوانى است كه به مكه يا خانه خدا هديه داده شده است و به طور كلى هرمال و كالايى كه به ديگرى هديه شود را گويند. 3
در اصطلاح فقه، كشتن حيوانى خاص با شرايط مشخص در ايام التشريق، به قصد قربة الى الله را هدى گويند. 4
3. حلق
ماده حلق در لغت در سه معنا بهكار مىرود:
اول، دور كردن مو از سر مىباشد؛ «تنحية الشّعْرِ عن الرأس».
دوم، ابزار و آلات دايره شكل؛ «الآلات مستدير».
سوم، بالارفتن؛ «العلوّ».
مورد اول با بحث حج تناسب دارد؛ مانند «حَلقْتُ رأسِي أحلِقُه حَلْقا» و به كسى كه موهاى سرش را زدوده باشد، حالق گفته مىشود. اين معنا از مصدر احتلاق نيز قابل
استفاده است و به صورت تحليق نيز در قرآن بهكار رفته؛ از جمله درآيات شريفه: (وَ لاٰ