29
تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتّٰى يَبْلُغَ الْهَدْيُ) 1و (آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ ) 2كه آن را مبالغه در حلق گفتهاند. برخى تصريح كردهاند كه حلق در مورد موى سر بهكار مىرود و بهمعناى «جَز»، يعنى از بين بردن كامل موست. 3
حلق در فقه به معناى تراشيدن سر است به مقدارى كه عرفاً حلق صدق كند، با قصد تقرب به خداوند متعال و همراه با ساير شروط عبادت، مانند اخلاص. 4
حلق، بنابر مشهور از مناسك عمره مفرده و نيز حج و عملى عبادى است؛ ازاينرو قصد قربت شرط صحّت آن است. البته وجوب حلق تخييرى است؛ بدين معنا كه حاجى يا عمرهگزار در غير عمره تمتّع، بين حلق و تقصير مخيّر مىباشد؛ هرچند حلق افضل است. در عمره تمتّع بنابر مشهور، تقصير متعيّن است. از سوى ديگر بنابر فتواى گروهى از فقها، براى كسى كه نخستين بار حج مىگزارد (صروره) و نيز براى كسى كه موهاى خويش را بافته يا گره زده، يا با عسل، صمغ و مانند آن به هم چسبانيده، تراشيدن متعيّن است. محل تراشيدن سر در حج، سرزمين مناست كه پس از قربانى و بنابر قول مشهور در روز عيد قربان، و در عمره بنابر قول مشهور بعد از سعى انجام مىگيرد. بنابر تصريح بعضى، تراشيدن بايد با تيغ باشد و كوتاه كردن با ماشين و مانند آن كفايت نمىكند. 5
4. تقصير
در لغت، تقصير از ماده «قَصُر الشيء قِصَراً» به معناى كوتاه شدن است و «قصرته» به معناى كوتاهش كردم، مىآيد. البته اين ماده در معناى كوتاهى و سستى كردن به صورت لازم