287كه در طول تاريخ بر كشورهاى اسلامى حكومت نمودهاند؛ با اينكه وى گرفتار رسيدگى به آشوبها و دسيسههاى بسيار در حكومتش بود.
ابناثير در اينباره مىگويد:
عضدالدوله در سال 369 ه .ق980/م، شروع به آباد كردن بغداد نمود؛ درحالىكه شهر بغداد در آن هنگام بر اثر آشوبهاى پى در پى، ويران شده بود. او مساجد و بازارهاى آن را بازسازى كرد و ائمه جماعات مساجد، مؤذنان، دانشمندان، قاريان و نيز افراد غريب و ضعيفى را كه به مساجد پناه مىآوردند، غرق در نعمت و بخشش كرد. صاحبان املاك ويران شده را ملزم به آباد نمودن و بازسازى دارايىهايشان كرد. رودخانههايى را كه محو شده بود، نوسازى كرد و به حفر مجدد و نيز ساماندهى آنها اقدام نمود.
«مكوس» 1 يا ماليات بر حجاج را لغو كرد. جاده عراق تا مكه مكرمه را تعمير نمود. هدايايى را براى افراد خاندان بزرگان و اشراف و ضعفاء و مجاوران مكه مكرمه، فرستاد. همچنين همين اقدامات را درباره بارگاه امام على و امام حسين(عليهماالسلام) انجام داد. رنج و سختى مردم را برطرف كرد. براى فقيهان، محدثان، متكلمان، مفسران، نحويان، شاعران، نسبشناسان، پزشكان، ستارهشناسان و مهندسان، حقوق ماهيانه قرار داد. به وزيرش، «نصر بن هارون»، اجازه آبادانى و مرمت كليساها و صومعهها را داد؛ درحالىكه وزير مذكور، مسيحى بود. افزونبر اين، اموال فراوانى را براى فقراى مسيحى فرستاد.
همچنين ابناثير پس از ذكر خبر وفات عضدالدوله در هشتم ماه شوال سال 372 هجرى و به هنگام جلوس فرزندش صمصام الدوله در روز عزادارى و حضور خليفه عباسى، الطايع در آن مراسم به منظور ابراز همدردى با صمصام به او مىگويد: