92
مَقام
ايستادن و محلّ ايستادن و قيام، توقّفگاه، جايگاه، جاى اقامت، خانه و مسكن، رتبه و منزلت و درجه. در زيارتگاهها، گاهى جاى خاصّى كه يكى از معصومين يا پيامبران و اولياى الهى در آنجا حضور يافته، يا عبادت كرده يا اقامت داشتهاند، يا به گونهاى به آنان مرتبط است، «مقام» ناميده مىشود؛ مثل مقام خضر در مسجد اموى دمشق، مقام صاحبالزّمان در كربلا و مقام امام صادق (عليه السلام) در مسجد كوفه. حتى به مسجد بُراثا به سبب حضور امام على (عليه السلام) در آن، «مقام الامام على (عليه السلام) » نيز گفته مىشود.
در مسجدالحرام، سنگى درون يك محفظۀ شيشهاى است كه بر آن جاى پاى حضرت ابراهيم (عليه السلام) هنگام بناى كعبه و بالا بردن ديوار آن، نقش بسته است. در قرآن كريم هم از مكه و كعبه ياد شده و از نشانههاى روشنى كه در مسجدالحرام است؛ از جمله مقام ابراهيم: ( فِيهِ آيٰاتٌ بَيِّنٰاتٌ مَقٰامُ إِبْرٰاهِيمَ ) . 1 نيز توصيۀ خداوند است كه در كنار مقام ابراهيم نماز بخوانيد: ( وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقٰامِ إِبْرٰاهِيمَ مُصَلًّى ) 2 اصطلاح «قدمگاه» هم به همين نكته مربوط مىشود كه در بسيارى جاها نزد مردم شهرت دارد و به قداست آن معتقدند.
مقام، يك معناى مصطلح عرفانى هم دارد كه اشاره به درجات سير و سلوك و مراحل مختلف عرفان و تصوّف است؛ همچون: مقام رضا، مقام فنا، مقام شكر، مقام جمع و... كه به اين مراحل «مقامات» هم گفته مىشود.
مقبره
محلّ دفن، گورستان، گور و محلّ قبر، گنبد يا عمارتى كه روى بعضى قبور سازند. جايگاه اختصاصى دفن شخص يا خانواده يا گروهى خاصّ، مثل مقبرة الشهداء. مدفن امام كاظم (عليه السلام) در بيرون بغداد، در منطقۀ «مقابر قريش» بود كه بعدها «كاظمين» و «كاظميه» نام گرفت. كلمۀ مقبره و مقبر از ريشۀ «قبر» است و قبر، هم به معناى دفن كردن است و هم به معناى مكان دفن. در نقلهاى تاريخى نيز مقبره به معناى گورستان به كار رفته است. امير مؤمنان (عليه السلام) همراه با جمعى از يارانش وارد قبرستانى شدند و خطاب به ساكنان آن گورها جملاتى فرمودند. 3