766. لزوم همكارى همه انديشمندان مسلمان و مسيحى در جهت تعميق فرهنگ گفتوگو.
اين اجلاس در سالهاى بعد نيز به همت و پشتكار امام موسى صدر به كار خود ادامه داد و موضوعات گوناگونى چون «عدالت در اسلام و مسيحيت» در آن بحث و بررسى شد. 1
در كنار مسيحيان
او به عنوان يك روحانى و عالم شيعى، هرگز خود را تنها به شيعيان اختصاص نداد؛ بلكه همواره در تحكيم روابط خود با توده مردم و رجال سرشناس دينى، علمى و سياسى مسيحيت تلاش كرد. ايشان در ايام عيد و مناسبتهاى مختلف براى ديد و بازديد به منازل و محافل جشن و سرور آنان وارد مىشد و با حضور در مراسم ترحيم و عزاى آنها خود را در غم و شادى مسيحيان شريك كرد، تا جايى كه توده مردم مسيحى در حد رهبران روحانى و مسيحى خود، بلكه بالاتر از آن به وى احترام و ارزش قائل بودند و حتى در برخى رخدادهاى سياسى بيش از رهبران خود به وى اعتماد داشتند.
در 31 مرداد 1356 ايشان در مصاحبهاى با مجله Monday Morning موقعيت و جايگاه خود را در ميان مسيحيان چنين معرفى مىكند:
من فكر نمىكنم كسى در لبنان بيش از من پرچم همزيستى تمام اديان و وحدت ملى را برافراشته نگه داشته باشد. من بيش از آنكه خودم باشم، به صورت رمزى براى وحدت ملى شده بودم؛ لذا از نظر توطئهگران مىبايستى از بين مىرفتم. من علاوه بر روابط سياسى، فرهنگى و اجتماعى كه با رؤساى تمام طوايف دينى داشتم، به درجهاى از اعتماد رسيدم كه سه سال قبل موعظه روزه (مراسم ويژه دينى مسيحيان) را در كليساى «كبريشين» براى مؤمنان مسيحى ايراد كردم و اين شايد در تاريخ جهان بىسابقه باشد. براى اينكه متوجه بُعد قضيه بشويد عرض مىكنم كارى كه من كردم، مثل اين است كه يك پيشواى مذهبى مسيحى، خطبههاى نماز جمعه را براى نمازگزاران مسلمان ايراد كند. لذا من رمز وحدت ملى و برادرى اديان توحيدى و پرچمدار همزيستى طوايف مختلف در لبنان صلحطلب بودم. لذا براى ترور شخصيت معنوى من به حملههاى تبليغاتى عليه من پرداختند و تمام كارها و مواضع سياسى مرا زير سوال بردند. 2