67
وحدت فقهى، آرمان نهايى
در ميان انديشمندان و كارشناسان برجسته اسلامى، پيرامون وحدت بين مذاهب در مرحله اول دو نظريه مثبت و منفى وجود دارد. آنهايى كه نگاه منفى به اين موضوع دارند، مىگويند: هيچ نقطه مشتركى بين شيعه و سنى نيست؛ بنابراين دليلى براى وحدت نمىبينند. خوشبختانه صاحبان اين تفكر، در اقليت مطلق به سر مىبرند و اگرچه بعضى از آنان از روى حسن نيت و صداقت به اين انديشه باور دارند، ولى حقيقت اين است كه اين نظريه همواره در طول تاريخ مورد سوءاستفاده دشمنان اسلام و استعمارگران غرب و شرق قرار گرفته و به يك معنا مىتوان گفت كه اين تفكر، در اصل ساخته و پرداخته آنان است و صاحبان اين تفكر در واقع فريب آنان را خوردهاند و آب به آسيب دشمنان مىريزند.
اما شخصيتهايى كه نگاهى مثبت به اين مهم دارند، به چند گروه تقسيم مىشوند: گروه اول معتقدند كه اين موضوع هيچ ربطى به وحدتِ خود مذاهب ندارد و هر يك از اين مذاهب بايد به اصول و فروع خود پايبند باشند و تنها پيروان اين مذاهب هستند كه در عين حفظ اصول و فروع مذهبِ خود، بايد با پيروان مذاهب ديگر متحد شوند.
گروه ديگر مىگويند: تمام مذاهب اسلامى موظفند ضمن حراست از هويت مذهبى خويش، تنها به نقاط مشترك ميان مذاهب همت گمارند؛ چنانكه در اين راستا گامهاى بلند و مباركى هم برداشته شد مرحوم شيخ طوسى (رحمة الله عليه) و علامه حلى كتابهاى «خلاف» و «تذكرة» را تأليف كردند و امروز كتب ارزشمند بسيارى در «فقه مقارن» به همت انديشمندان و فقهاى شيعه و سنى نوشته مىشود.
گروه سوم كه به احتمال قوى طلايهدار آن امام موسى صدر مىباشد، ضمن احترام به صاحبان و پيروان نظريههاى پيشين و با همه اهميت و احترامى كه به اين نظريهها داشت، ولى هرگز آنها را كافى نمىپنداشت. ايشان به «وحدت فقهى» اعتقاد داشت و مىگفت:
برج اسلامى كه در پايه و اساس واحد است و امت اسلامى كه در عقيده كتاب و مبدأ و معاد و منتها يكى است، نياز مبرم دارد كه در جزئيات هم يكى باشد. 1
امام موسى صدر در ذىالحجه 1389 (آوريل 1970) كه در كنفرانس سالانه «مجمع بحوث اسلامى» در قاهره شركت داشت، ضمن سخنرانى مفصلى در حضور رجال علمى، بر همين موضوع تأكيد كرد و طرح جامعى را در اين باره به اجلاس تقديم نمود كه مورد توجه