30
جمع بندى و نتيجه:
ما كسانى را كه اتهام غلو را متوجه شيعه و راويان شيعه مىكنند، به منابع فوق ارجاع مىدهيم؛ تا بدانند كه شيعه، مبرا از غلو مىباشد. هر چند پيرامون شيعه فرقههايى رشد كردند كه از انديشههاى غاليانه بىبهره نبوده و در حق اهل بيت و امامان (عليهم السلام) غلو كردهاند؛ ولى نكته مهم و ظريف اينجاست كه اين افراد هم از جانب خود امامان معصوم، طرد و لعن شدهاند و هم در منابع رجالى شيعه جرح و طعن شدند و به همين علت است كه بحث جرح و تعديل راويان حديث، از علوم رايج در علوم حديث شيعه بوده و كتابهاى مفصلى در اين موضوع از بزرگان شيعه به رشته تحرير درآمده است 1و بيشترين مذمت از بزرگان شيعه در حق كسانى وارد شده كه در سخن و رفتارشان، غلو مشاهده شده است. سخن و حديث اينگونه اشخاص در هر شاخهاى از معارف شيعى، از درجۀ اعتبارى ساقط است. در روايتى از صفوان بن يحيى (از اصحاب اجماع) آمده است: پيامبر اسلام فرمود: يا على! مَثَل تو در ميان امت من، مَثَل عيسى بن مريم است كه قومش به سه دسته تقسيم شدند؛ عدهاى از مومنين بودند كه حواريون بودند و عدهاى از او برگشتند كه همان يهوديانند و عدهاى از غلات شدند كه ايشان از ايمان خارج شدند و همانا امت من به سه دسته تقسيم مىشود؛ عدهاى از مومنين خواهند بود و عدهاى از دشمنان تو خواهند بود كه همان شككنندگان هستند و عدهاى از غلات خواهند بود كه ايشان انكاركنندگان خواهند بود و تو اى على و دوستدارانت، در بهشت هستيد و دشمنانت و غلوكنندگان در دوزخ خواهند بود. 2
علاوه بر اين، اساسىترين عامل جرح راويان در كتابهاى رجالى شيعه، بحث غلو و غلات است. در كتابهاى نجاشى، الفهرست، الرجال، الكشى، الغضائرى، البرقى، ابن داود و الخلاصه كه از منابع رجالى شيعه محسوب مىشوند، بدون هيچگونه اغماض، رواياتى كه در سلسله سند آنها شخصى باشد كه حتى مردد به غالى بودن باشد، از اعتبار ساقط شمرده شدهاند. 3
حال اين سؤال مطرح است كه چرا فرقه نويسان در گزارشهاى فرقه نگارى، مرزبندى دقيقى از شيعه و غلات ارائه ندادهاند؟ شايد اشتراكات اوليه غلات قبل از انحراف با شيعه در اعتقاد به امامان، دليلى بر مسامحه فرقه نويسان بوده است و علاوه بر اين، غالب فرقه نويسان از اهلسنت بودهاند و به علت تعصب در مذهب، به اين انتسابات دامن زدهاند.