25بنابراين حكم حكومتى در مقابل حكم اولى و ثانوى است و ماهيتى غير از آنها دارد؛ زيرا حكم حكومتى بر اين مطلب پايهگذارى شده است كه مصدر صدورش حاكمى باشد كه آن را براساس مصلحت يا مفسده ملزمه درك كرده است؛ اما حكم اولى و ثانوى متقوم است به اينكه از شارع صادر شود و اصولاً تشخيص موضوع در احكام ثانوى به مكلف واگذار شده است و تشخيص هر مكلفى معتبر است؛ اما تشخيص موضوع احكام حكومتى، يعنى مصلحت و مفسده ملزمۀ مربوط به حكومت و جامعه، بر عهده حاكم شرع است.
گفتار دوم: بررسى مفهوم لغوى و اصطلاحى «حاكم»
مفهوم لغوى
«حاكم» در لغت، اسم فاعل از واژه «ح ك م» و به معانى «قاضى» 1 و «كسى كه بين مردم حكم مىكند» 2 و «مانع ظلم به مظلوم مىشود» 3، معنا گرديده است.
واژه «حاكم» در قرآن كريم بهكار نرفته است. ولى به صورت جمع با تعبير «حُكّام» 4 و چندينبار نيز با تعابير «خيرالحاكمين» 5 و «احكمالحاكمين» 6 در مورد خداوند ذكر شده است و مفهوم آن در آيات مذكور، «داور» يا «قاضى» است. 7