170«معروف كرخى» مشهور است. مىگويند معروف از موالى حضرت امام كاظم (عليه السلام) بوده 1و پدر و مادرش نصرانى بودهاند، اما خود به دست امام رضا (عليه السلام) مسلمان گرديد و از محضر آن حضرت بهره برده است. گروهى از عرفا كه در سلسله مشايخ خود، به معروف كرخى و توسط او به امام رضا (عليه السلام) مىرسند، به «سلسلةالذهب» (رشته طلايى) مشهورند. شهيد مطهرى او را از بزرگان و مشاهير اهل عرفان دانسته است. 2
«سَرَقُسطى» شاگرد و مريد معروف كرخى است كه سخنان بسيارى در توحيد و معرفت الهى دارد. مىگويند تاجر بود و در محله كرخ بغداد به تجارت مشغول بود؛ اما ناگهان تحولى در زندگى او رخ داد و در خانه به عبادت نشست و بر اثر ذكر و تزكيه، به مقاماتى معنوى و احوالات ملكوتى دست يافت. سر سقطى مدت سى سال به دليل بر زبان آوردن ذكر الحمد لله استغفار مىكرد؛ وقتى از سببش پرسيدند، گفت: شبى حريقى در بازار كرخ رخ داد؛ بيرون آمدم تا ببينم به مغازه من رسيده است يا نه، ولى متوجه شدم به دكّان من آسيبى وارد نشده است؛ پس گفتم: الحمدلله. ناگهان به خود آمدم و گفتم آيا نبايد از آتشسوزى در مغازههاى ديگر مسلمانان در انديشه باشم؟ ! . 3
از كارگزاران حكومتى اهل كرخ مىتوان از ابوجعفر محمد بن قاسم كرخى نام برد كه در سال 324 هجرى وزير خليفه عباسى الراضى بالله گرديد. راضى اديب و شاعر و سخى و جوان بود و با مردم به احسان رفتار مىكرد. وزارت ابوجعفر كوتاه بود و فقط تا ذىحجه 325 هجرى اين سمت را عهدهدار بود. 4
در كتابخانه صاحب بن عباد، كتابى جغرافيايى با نقشههاى گوناگون نگاهدارى مىشده كه مؤلف آن، ابن مرزبان كرخى بوده است. 5
به گفته مسعودى، قاضىِ منسوب المقتدر بالله در منطقه كرخ و سمت شرقى، ابنيوسف بن يعقوب بود. او قاضى القضاة بود و پس از وى پسرش عهدهدار اين سمت گرديد. 6
ابراهيم بن ابىزياد كرخى از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده است. وحيد بهبهانى مىگويد:
چون ابن ابىعمير و صفوان بن يحيى از او حديث نقل كردهاند، معلوم مىشود كه از ثقات بوده است. . . و اينكه ابن محبوب از او روايت مىكند، اشاره به اهميت اوست و از اين جهت كه شيخ صدوق به او طريقى دارد و دائى من علامه مجلسى به نيكى او حكم كرده و او از امام كاظم (عليه السلام) روايت نموده است. 7